دربی۷۹/ خاطره یک استقلالی از جنجالی‌ترین دربی

وبسایت رسمی برنامه نود – سیروس دین محمدی ضمن تاکید بر اینکه در آن دربی جنجالی ۲ بر ۲ هیچکس نمی دانست چه کسی را باید بزند گفت: من و حمید استیلی برای جدا کردن آمدیم اما کارمان به بزن بزن رسید.

به گزارش وب سایت نود، سیروس دین محمدی ضمن بیان این مطلب گفت: خود من در داربی ها بازی های خوبی انجام ندادم دلیلش هم این است که استرس زیادی داشتم. در یکی از دربی ها دقیقه ۱۵ بود که استرس زیاد عضلات پایم گرفت و حتی نمی توانستم حتی راه بروم.

وی افزود: فشار در دربی بسیار زیاد است. من دوست داشتم در زمین خاکی ببازم اما دربی را نبازم چرا که حتی بقال محله هم به ما گیر می داد و از ما سوال و جواب می کرد. خداروشکر از خودم راضی هستم هم بردم و هم باختم اما در همه این دیدارها هرچه داشتم گذاشتم.

دین محمدی در مورد دربی جنجالی ای که با نتیجه ۲ بر ۲ تمام شد گفت: ما یک هیچ عقب افتادیم بعد ۲ گل زدیم و بعد نهایتا بازی ۲-۲ شد. در همان بازی هاشمی نسب غش کرد رفتم بالای سرش و گفتم بلندشو اگر غش کنی بازی مساوی می شود چون بازی از تب و تاب می افتد اما او دست خودش نبود و در نهایت هم با پرتاب یک اوت دستی بازی ۲-۲ شد.

وی افزود: بعد از دعوا برادر محمد نوازی زنگ زد و گفت چه کار کنم داداشم رفته زندان و گفتم دعوا شده دیگر وسط دعوا که حلوا خیرات نمی کنند. بالاخره اتفاقی است که افتاده چند روز بعد هم همه بخشیده شدند و از زندان بیرون آمدند. اما نکته اینجاست قبل از اینکه دعوا بالا بگیرد به حمید استیلی گفتم حمید بریم جدا کنیم، رفتیم که بچه ها را جدا کنیم اما نمی دانم چه شد که ما هم توی دعوا هر کدام یقه یکی را گرفته بودیم و می زدیم انگار همه دوست داشتند همه بیایند وسط دعوا در استادیوم آزادی، هیجان خیلی بالا رفته بود انگار هرکی توی اون دعوا نبود ضرر می کرد از نگهبان گرفته تا آبدارچی و تماشاچی، همه داشتند همدیگر را می زدند حتی عمو نصی(عبداللهی) هم که آمده بود جدا کند وارد دعوا شده بود.

پیشکسوت باشگاه استقلال در مواجهه با این سوال که خودت با چه کسی درگیر شده بودی گفت: فکر کنم قاطی شده بود معلوم نبود چه کسی دارد چه کسی را می زند. با خودمان هم دعوایمان شده بود، یادم نیست شاید از بچه های تیم خودمان بود ولی می دانم بزن بزن بود. خدا را شکر که بازی ۲ بر ۲ تمام شد وگرنه معلوم نبود بر سر استادیوم آزادی چه می آمد.

سیروس دین محمدی در ادامه افزود: دلیل آن همه هیجان تعصب بسیار زیاد بازیکنان به یکدیگر بود و همینطور تعصبشان روی تیم، قدیم کسی از استقلال به پرسپولیس یا از پرسپولیس به استقلال نمی رفت جابه جایی به این شکل وجود نداشت خیلی کم بود. یادم هست مهدی هاشمی نسب که آمده بود به استقلال شیشه های خانه اش و اتومبیل اش را خورد کردند می گفت پرسپولیسی ها این کار را کرده اند شب ها ترقه داخل خانه شان می انداختند. علیرضا اکبرپور هم که در یک دوره ای می خواست به پرسپولیس برود آخر شب استقلالی ها گرفته بودند تا او را بزنند الان اما بازیکنان راحت می روند و می آیند به همین دلیل هم هست که دیگر ستاره های محبوب کمتر هستند همین حالا همه به هم می گویند مصاحبه علی کریمی را دیدید یا مصاحبه فلان استقلال را چون دیگر ستاره های محبوب کمتر هستند.

 

۲۰۵۱

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

نوستالژی/عکس خاطره انگیز مجری برنامه نود با مفسر شوت

وب سایت برنامه نود- عادل فردوسی پور در سالهای میانی دهه ۷۰ به عنوان گزارشگر فوتبال روی جلد مجله فوتبال محور طنز و کاریکاتور رفت.

به گزارش وب سایت برنامه نود، جواد علیزاده سردبیر کاریکاتوریست و فوتبالدوست مجله طنز و کاریکاتور که در کشیدن کاریکاتورهای مرتبط با فوتبال ایران و جهان نامی جهانی است و کشورهایی مثل آلمان و آرژانتین و برزیل، کاریکاتورهای او را درباره تیم های ملی کشورشان در جام های جهانی گذشته در مجلاتشان را چاپ کرده اند، مجری برنامه نود را چندین و چند بار روی جلد برده است.

البته جواد علیزاده قبل از عادل فردوسی پور، دو گزارشگر-مجری دیگر به نامهای بهرام شفیع و جواد خیابانی را هم به نوعی روی جلد این مجله دوست داشتنی برده بود و البته فردوسی پور هم یک مجری گزارشگر بود که در دهه ۷۰ ظهور کرد.

در هر حال مجله طنز و کاریکاتور یکی از مجلاتی بود که با نگاه طنز و ویژه جواد علیزاده و تیم تحریریه اش، به فوتبال می پرداخت و حالا هم می پردازد و همیشه جام های جهانی را پوشش داده است.البته عادل فردوسی پور بعد از آن مصاحبه هم چند بار دیگر روی جلد مجله طنز و کاریکاتور رفته است ولی روی جلد رفتنش به خاطر مصاحبه نبوده و اتفاقات فوتبال ایران وبرنامه نود باعث شده تا علیزاده فردوسی پور و دکور برنامه را روی جلد ببرد.

اما عکسهایی که می بینید چاپی هستند و جواد علیزاده آن را در یکی صفحات اجتماعی مربوط به مجله اش قرار داده و مشخص است که آنها را اسکن کرده است و مربوط به حضور فردوسی پور در دفتر مجله طنز و کاریکاتور؛ جایی که بچه های عشق فوتبال متولد دهه ۵۰ بدون استثنا خواننده اش بودند.

در روزهایی که سایتها کم کم دارند جای مجلات و روزنامه ها را می گیرند سایت برنامه نود هم یادی از آن روزها می کند. روزهایی که عشق فوتبالهای دهه ۵۰ روی دکه های روزنامه فروشی به دنبال مفسر شوت نماد فوتبال مجله و طنزهای خوب او در مجله طنز و کاریکاتور بودند. مجری برنامه نود در تصایری که می بینید با مفسر شوت سمبل این نشریه عکسی به یادگار انداخته است.

اگر مفسر شوت را نمی شناسید بهتر است همین حالا با او آشنا شوید. مفسر شوت عروسکی بود که البته طرحهایش درمجله دیده می شد و شخصیت اصلی مجله و کسی بود که به پیش‌بینی هایش شهرت داشت و البته در روزگار و در اوایل دهه ۷۰ تیم ملی مرتب ناکام می شد و مفسر شوت هم با پیشگویی هایش که همیشه شکست تیم ملی را حدس می زد به محبوبیت زیادی رسیده بود.

مجله طنز و کاریکاتور در سالها به صورت دو ماهنامه منتشر می شود و البته جلدهای فوتبالی می بندد و روی جلد آخرین شماره اش طرح تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل بود.

 

 

 

 

 

 

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

هشت پرده از شماره هشت؛ او خاطره می‌شود و دلتنگی می‌آورد

سایت رسمی ویژه برنامه جام جهانی -آخرین ستاره غریزی این فوتبال بی‌حساب و کتاب هم امروز رفت، او که خودِ خودش بود. علی کریمی.

به گزارش بیست چهارده، ۱- روزی روزنامه‌نگاری خوش ذوق در توصیف رد کردن پیشنهاد اتلتیکومادرید از سوی جادوگر نوشت که «باید ساق هنرمند کریمی و تفکر بقال سر کوچه ما را داشته باشی که کشورهای عربی را به اتلتیکو مادرید ترجیح بدهی». او احتمالاً می‌دانست درباره چه موجودی قلم به دست گرفته و می‌نویسند!

۲- او درباره علی کریمی نوشت: خونسردترین و بی‌تفاوت‌ترین جادوگر تاریخ؛ کسی که کارهایش یک سور اساسی به جادوهای دیوید کاپرفیلد می‌زند اما خونسردی‌اش بیش از جادوهای در آستین، جان به لب می‌کند؛ وقتی در شب پراسترس بازی رفت پلی‌آف جام جهانی ۲۰۰۲ بین ایران و جمهوری ایرلند، پلی‌اسیتشن به دست گرفت و بازی کرد! رفت بایرن. گفتند معروف‌ترین هم تیمی‌هایت را می‌شناسی، بی‌تفاوت جواب منفی داد. هر چقدر در بازی با رفت با جمهوری ایرلند دست خراب پلی‌استیشن را در دست داشت در تقریباً همه آن بقیه بازی‌های ملی و باشگاهی، صد برابر اشباح کامپیوتری، غمزه می‌ریخت و ملت اهل  اشارتی که بشارت را تشخیص نمی‌داد، سر سمت می‌کرد.

۳- ملت اهل اشارت ما از بشارت خونسرد کریمی، درون «مارلون براندویی» او را تشخیص نمی‌داد. هر چقدر بزرگ‌ترین بازیگر تاریخ، مقابل آمریکا و جنگ ویتنام  ساز مخالف زد، کریمی درون پر آشوب خود را به بیرون آرام خود پیوند داد. سه چهار مصاحبه از او بیشتر به یادگار نمانده و همان سه چهار مصاحبه هم استعاره هایی مثل «فلانی را خدا بغل کرده» و «بهمانی با ابزارهای نامشروع به قدرت رسیده» داشته است. حرف‌هایی که گوینده‌اش، علی کریمی بود؛ همان لایی‌انداز فوتسال جام رمضان در تیم فتح که یک تنه استقلال را به آتش کشید. همان جوانی که گزارشگر بی‌حاشیه ما به خاطر تحسین از او، دیگری را متهم به دریافت گل‌های مدل خودش کرد و نزدیک بود از طرف دروازه بان دریافت کننده آن گل از کریمی، دادگاهی شود! کریمی، خودِ خودش بود، علی کریمی.

۴- آنقدر خودش بود که یک خبرنگار ادعا کرد اصلا دوست ندارد او که اسطوره اش است را از نزدیک ببیند. چرا؟ چون آنقدر از او تصویر ذهنی آیده‌آل خودش ساخته بود که می‌ترسید به محض مواجه شدن با اسطوره به ساخت‌های ذهنی‌اش خدشه وارد شود. آخر پیش آمده که کریمی در جواب ابراز احساسات آتشین هوادارای، تنها با تکان دادن سر جواب سلام داده باشد!

۵- خب، نمی توان از او خرده گرفت. اگر خیلی‌ها اهل رنگ عوض کردن هستند، او حتی در بدترین روزهایش هم خودش است؛ بی‌کم وکاست. نیچه می‌گوید اصیل‌ها کمیابند؛ به خصوص بازیگران اصیل. علی کریمی، تجمع صفات این جمله است؛ بازیگرِ کمیابِ اصیل. وقتی داشت در آن بازی بدشگون، رمی‌ها را در هم می‌تنید، قسمت داشت سکانس دیگری از برتری ایران بر رم رقم می‌زد. مهم نیست یکی از نقوش بنای تاریخی نقش رستم دلالت بر برتری پادشاه ایران بر روم باستان ونه رم داشته باشد. علی کریمی، آن شب شوم حوالی یک بنای تاریخی دیگر به نام کلوزیوم سکانس رنگی برتری یک ایرانی بر رمی‌ها  را رقم زد؛ درست جلوی چشم شرمسار کلوزیوم.

۶- خاطرات ما از او قد می کشید. می‌رسید به وستفالن مخوف. دورتموند، این سهم ویژه گلزنی لژیونرهای بوندس لیگایی ایران، مقابل کریمی شکست خورد. ۷سال قبل از اینکه سوبوتیچ،مقابل روبن زانو بزند، دورتموند زانو زدن اساسی‌تری را تجربه کرده بود؛ وقتی کریمی با دریبل جادویی یک مدافع این تیم را نابود کرد و ضربه‌اش را از وایدن فلر عبور داد. شادی خاص و ساده، نشان می‌داد این گل برایش اهمیت زیادی دارد؛ اهمیتی به اندازه عشقش به پیراهن سرخ.

۷- گفتن از درخشش او در رده ملی، پرسپولیس، الاهلی و سایر تیم‌هایی که در آنها بازی کرده، مثنوی هفتاد من است. وقتی بخواهد خوب بودن خودش را نشان دهد، بدون تلاش برای نقش بازی کردن، امور خیریه را خیلی حفاظت‌شده‌تر از دریبل‌های دیوانه‌وارش انجام می‌دهد. پیراهن پرسپولیس را زیر پیراهن خودش می‌کند و هوادارانش دیوانه می‌شوند.

۸- ما هم دیوانه می‌شویم از بس که بعد از او دیوانه نداریم، دیوانه‌ای که فوتبالش ما را به اوج برساند و دریبل‌هایش بشود جعبه خاطرات یک نسل. آخرین  ستاره غریزی این فوتبال بی‌حساب و کتاب هم امروز رفت. او خاطره می‌شود و دلتنگی می‌آورد. قدیمی‌ترهایی که ما به ازای خونسردی او را  تنها هنگام اجراهای فرانک سیناترا در ماراکانا دیده‌اند، می‌دانند دلتنگی بد چیزی است؛ به خصوص دلتنگی‌هایی که فوتبال بدون ستاره واقعی ما از امروز نصیب خواهد برد.

۱۱۴۰

۲۰۱۴٫ir پرتال رسمی جام جهانی

سرتیپی: طرح «سینما سلام» من را به یاد دهه ۶۰ انداخت / خاطره «عقاب‌ها» زنده شد

مدیر شرکت فیلمیران استقبال مخاطبان را از سینماها در روز دهم بهمن تکرار خاطرات دهه ۱۳۶۰ و هجوم مردم به سینما دانست.
RSS

خاطره میشل سالگادو از کله خوک و رونالدوی برزیلی/مارادونا هم به ایران می آید

مدافع سابق رئال مادرید از انتقامی که هواداران بارسلونا از فیگو گرفتند حرف می زند.
RSS

خاطره جالب عزیز محمدی از روزی که کفاشیان رئیس فوتبال شد/ من آمدم که او جا نزند!

عزیز محمدی می گوید اگر او نبود ، کفاشیان رئیس فدراسیون نمی شد.
RSS

خاطره یک نویسنده از شب اعدام ۶ نفر در زندان قصر / اعدامی‌ها سرود می‌خواندند که رفتند

علی‌محمد افغانی خالق رمان «شوهر آهو خانم» در گفت و گویی به یکی از خاطرات زندانش پرداخته است.
RSS

برنامه خاطره انگیز کودکانی که امروز ۴۰ سالگی را رد کرده‌اند/ «خانه عروسک‌ها» از زبان آریا عظیمی نژاد

«خانه عروسک‌ها» مجموعه ای تلویزیونی بود که با وجود استقبال مردم، جلوی پخش آن در سال ۵۹ گرفته شد.
RSS