گفت و گوی مفصل با ژورس غازاریان در آغاز سال نو میلادی/ مدیران جدید آرارات با من تماس نگرفته اند/ نزدیک بود پرسپولیسی شوم!

وب سایت رسمی برنامه نود-به بهانه آغاز سال نو میلادی با ژورس غازاریان مدافع سابق استقلال و آرارات گفت و گو کردیم.

به گزارش وب سایت برنامه نود، درخت کاج کریسمس در مغازه اش با لامپ های رنگی و هدیه های کوچولویی که به آن آویزان است بیش از همه چیز می درخشد. انگار نه انگار که ژورس غازاریان مرد سال فوتبال ایران به انتخاب کیهان ورزشی و دنیای ورزش در سالهای ۷۰ و ۷۱ بوده، خیلی ساده در مغازه اش در نارمک نشسته است و مشتری هایش  را راه می اندازد. می خندد و خوشروست. سال ۲۰۱۴ به پایان رسید و بابانوئلهای ارمنی تهران دست کمی از حاجی فیروزهای خودمان ندارند. البته یک فرق عمده دارند، یک هدیه کوچک می دهند و آن وقت از شما می خواهند که سر کیسه را شل کنید. ژورس غازاریان از سختی های زیاد زندگی اش می گوید. از عشق و علاقه اش به تراشکاری و مشکلات خصوصی و عمومی اش! می گوید اینها را اگر چاپ کنیم کتاب می شود. راضی به مصاحبه نمی شد، اما بالاخره چند کلمه ای از او شنیدیم.  ژورس غازاریان بازیکن ارمنی فوتبا ایران یکی از مدافعان ناکام فوتبال ایران است که در اوج به دلیل مصدومیت رباط صلیبی از فوتبال خداحافظی کرد.او در اوایل  دهه ۷۰ که مردسال فوتبال  ایران شد خیلی زود در تیم ملی امید بازیکن فیکس شد. با او درباره حضورش در آرارات  واستقلال گفت و گوی جالبی انجام شده است. می خواستیم درباره زوال آرارات حرف بزنیم اما ژورس می گفت از حرفهای تکراری خسته شده است و می خواهد حرفهای تازه بزند و اتفاقا زد.

 این روزها پیشکسوتان حسابی توی چشم هستند و چون استقلال و پرسپولیس نتیجه نمی گیرند، پیشکسوتان این دو تیم زیاد مصاحبه می کنند.اولا اینکه سال نو میلادی است و این سال نو را به شما تبریک می گوییم دوم اینکه شما در سال­هایی که استقلال در اوایل دهه هفتاد با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می­کرد،‌بازیکن این تیم پرطرفدار بودید به این دو دلیل سراغ شما آمدیم… 

ممنونم از اینکه سال نو میلادی را تبریک گفتید. امیدوارم در سال جدید صلح بر جهان حاکم شود. درباره ماجرایی که گفتید باید بگویم که البته این فقط مربوط به استقلال نیست،‌ الان می­بینید که پرسپولیس هم دچار مسائلی شده و پیشکسوتان این تیم هم مواضعی گرفتند.

معمولا از اینکه این وقت از سال سراغ بازیکنان ارمنی فوتبال ایران می آیند زیادی خوشحال به نظر نمی رسی… 

مگر از این اتفاقات بیفتد که سراغ ما بیایید.اما خدارا شکر که حداقل به خاطر سال نو میلادی یاد من و امثال من می افتید. البته دوست ندارم گفت و گو کلیشه ای شود. در این ۱۵-۲۰ سال که آراراتی دیگر وجود ندارد چیزهایی گفته ایم که فایده ای نداشته است.

پس اعتقادی به این ندارید که اوضاع درست می شود.نه؟ 

عادل فردوسی پور، فکر کنم یکی دو سال پیش بود که آیتمی درباره آرارات در برنامه نود پخش کرد که مشخص بود با عجله درست شده بود. هر چند من نپسندیدم اما همان ۲۰-۳۰ دقیقه برنامه می توانست مدیران کنونی آرارات را تکان بدهد تا بلکه کاری بکنند، اما دیدید که نکردند.

البته روی این حوزه کار کردن کمی سخت و حساس است… 

منظورم را اگر گرفته باشی، اینطور نمی گویی.حساسیت از چه نظر؟

مثلا اقلیتی و مذهبی! 

نه، اصلا این حرفها نیست. اتفاقا الان می بایست آرارات جزو چند تیم بالای جدول بود.در روزهایی که شاید این حرفها مطرح بود که ما در آرارات می تازیدیم و استقلال و پرسپولیس و همه تیم های بزرگ از ما می ترسیدند. بارها هم آنها را برده ایم.

پس منظور شما این است که مدیران آرارات باعث و بانی زوال آرارات شده اند… 

صد در صد. یک عده مدیران خودخواه مقصر به قهقرا رفتن آرارت بودند. خودشان هم می دانند. همه می دانند، احتیاجی به گفتن من و امثال من نیست. دوست دارم رسانه ها درباره وضعیت تیم آرارات بیشتر گزارش بگیرند و مجال بیشتری در این باره، نه فقط به من و بلکه به بقیه پیشکسوتان این تیم بزرگ داده شود. باز هم می گویم مدیران آرارات دچار خودخواهی هستند و اصلا فوتبالی نیستند،‌آنها هم دچار خودخواهی هستند.

البته حالا تیم دارد کم کم احیا می شود. شاید مدیران آرارات ۵۰-۶۰ درصد مقصر باشند…عوامل دیگری هم هست؟

من امیدوارم احیا شود اما اتفاقا می خواهم بگویم ۹۰ درصد مقصرند. فوتبال روز در جهان را مثال نمی زنم. فوتبال همین ایران را مثال می زنم. شما نگاه کن با یک مصاحبه مدیرباشگاه تیم دگرگون می شود.مثلا هدایتی می گوید می خواهد از فوتبال برود، چون مالک چند درصد سهام است و پول  بازیکنان را می دهد، تیمش که مثلا استیل آذین یا ملوان است افت می کند و کیس گل می شود. مدیر و مربی یا یک بازیکن در رسانه ها بحث اختلافشان مطرح می شود، استقلال می بازد یا مساوی می کند، مدیریت پرسپولیس هر وقت آرام بوده پرسپولیس برده و هر وقت وارد جنجال رسانه ای شده پرسپولیس باخته یا مساوی کرده، اینها همه تاثیرات مدیریت است. فولاد خوزستان و سپاهان را ببینید، نان آکادمی های خوبشان را در رده های پایه می خورند.. این مدیریت است که با هزینه کردن و انتخابهای خوب به یک تیم شخصیت قهرمانی و مدعی بودن می دهد.

مدیران آرارات به چه دلیل فوتبالی نیستند؟

چون سیستم خلیفه گری ارامنه آنها را انتخاب می کند نه سیستم ورزشی و فوتبالی.من فوتبال را می گویم.کاری به رشته های دیگر ندارم. آرارات در رشته های دیگر فعالیت دارد و ممکن است خوب عمل کند اما فوتبال ویترین است که می بینید ویترین آرارات فعلا شکسته است.

گفتی مصاحبه کلیشه ای نباشد، سوالهای تکراری نمی پرسم. شما یک برادری دارید به نام ژوزف که اتفاقا فوتبالیست خوبی هم هست. چرا مثل شما پیشرفت نکرده؟

جوابش ساده است. برادر من هم مثل دیگر بازیکنان ارامنه در وضعیت خوبی نیستند. خیلی از بازیکنان ارمنی ایرانی به ارمنستان رفته اند.

اتفاقا همین را می خواستم بپرسم.مگر آنجا مثل ایران فوتبال مهم هست و پول برایش خرج می شود؟

چرا نباشد؟ برادر بزرگ من که در تصادف فوت شد هم بازیکن بود.خودم هم که روزمه ام مشخص است. برادرم ژوزف الان در یک تیم لیگ دویی بازی می کند.فوتبال در خون ما ارامنه است. بازیکنان ارمنی همیشه در فوتبال ایران تاثیرگذار بوده­اند. این بچه ها دارند از دست می روند. پسر من همین الان در باشگاه رافی توپ می زند.

من چند وقت مصاحبه ای از رئیس فدراسیون فوتبال دیدم که درباره باشگاه آرارات گفته بود که خودشان خواسته اند از لیگ کنار بروند و حتی فدراسیون خواسته کمک کند اما نپذیرفته اند…

بله، کنار کشیده اند و دیگر برنگشته اند.آخر این دیگر چه کاری است؟ من نمی دانم در این باره چه بگویم اما امیدوارم دولت و فدراسیون فوتبال به وضعیت آرارات توجه کنند چرا که فوتبال در خون ارامنه است و همه می­دانند تیم آرارات چقد در فوتبال ایران به دلیل تاکتیک پذیر بودن و همدل بودن یک قطب به تمام معنا بود. اما مدیران باشگاه آرارات را به این حال و روز انداخته اند. باشگاهداری مگر شوخی است؟ هزینه می خواهد.پول می طلبد. الان برخی تیم های لیگ یکی هم میلیاردی هزینه می کنند تا به لیگ برتر برسند. امیدوارم دولت و فدراسیون فوتبال به این توجه کنند چرا که فوتبال در خون ارامنه است و همه می­دانند چقدر تیم آرارات در فوتبال ایران به دلیل تاکتیک پذیر بودن و همدل بودن یک قطب به تمام معنا بود. فوتبالی که در لیگ دو و سه­اش هم از بازیکنان حق حساب بخواهند مشخص است که در همه رده­ها ناکام خواهد شد،  این فوتبال بیمار است و انقلاب می­خواهد،  فوتبالی که در آن روابط جای ضوابط را گرفته است

آندرانیک تیموریان محصول باشگاه آرارات است؟

آندو به هر جهت برادر سرژیک تیموریان است و به فوتبال ارامنه تعلق دارد اما دوران اوجش را در تیم جوانان استقلال گذراند. همه بزرگان آرارات اما در تیم بزرگسالان چهره شدند و به تیم های دیگر رفتند.

وفاداری به آرارات از سنین پایین تا بالا باید ادامه پیدا کند؟

شرایط آرارات طوری بود که بازیکنان را نگاه می داشت.بازیکنان خودشان می خواستند بمانند.همین اتحاد بود که تیم های بزرگ استقلال وپرسپولیس و پاس را به زانو درمی آوردیم. دهه ۶۰ آرارات برای تیم خوب هزینه می کرد اما هر چه جلوتر رفتیم اوضاع بدتر شد.یک بار یادم هست در یک بازی پرسپولیس و آرارات ۲۵-۳۰ بار فرشاد پیوس را در آفساید گذاشتم. دفاع آخر بودن خیلی سخت است و هوش زیادی می خواهد

 

می گویند ژورس غازاریان از نسل سوخته فوتبال ایران است.خودت قبول داری؟

چرا ندارم؟ با این وضعیت اکثر بازیکنان دهه ۶۰ و ۷۰ نسل سوخته هستیم.من مصدوم شدم و رباط صلیبی پاره کردم. آن زمان مثل الان نبود که رباط پاره ها راحت برگردند. هر کس پاره می کرد برگشتش سخت می شد.من هم پاره کردم و وقتی هم که برگشتم دیگر آن زانو برایم زانو نشد.

مثل امیر قلعه نویی که پس از مصدومیتش دیگر آن امیرقلعه نویی نشد…داستان مصدومیتت را می گویی؟

(می خندد) مصدومیت های آن زمان کجا، مصدومیت های این زمان کجا؟ من سال ۷۲ و پس از آن قانون خنده­دار که استقلال را از دسته برتر به دسته سه فرستادند به استقلال رفتم. فکرش را بکنید بیژن ذوالفقار نسب که یک پرسپولیسی بود سرمربی استقلال بود اما زمانی که من آمدم،‌پورحیدری سرمربی و مظلومی دستیارش بود. اتفاقا سه فصل استقلال بودم و اوایل ۷۳ من و امیر با هم مصدوم شده بودیم و دکتر حیدریان ما را جراحی کرد.

چقدر قرارداد بستی؟

آن موقع که به استقلال آمدم یک میلیون و دویست هزار تومان گرفتم،‌ امیر قلعه نویی و جواد زرینچه هم یک و نیم میلیون قرارداد داشتند. فکر کنم محمود فکری هم سیصد و پنجاه هزار تومان گرفت. بهر جهت باشگاه سقف گذاشته بود که بازیکنان تیم ملی یک و نیم میلیون بگیرند و بازیکنان تیم امید یک میلیون و دویست هزار تومان، بقیه هم با توافق و تشخیص کادر فنی.

با امیر قلعه نویی اختلاف داشتی.نه؟

اختلاف داشتم. بارها و بارها در زمین بازی به من می گفت نمی خواهد به ایمان عالمی پاس بدهی،‌ به من بده تا من به او پاس بدهم. همیشه دوست داشت خودش پشت ضربات کرنر و ایستگاهی بایستاد. البته این را بگویم قلعه نویی قبل از این که جراحی کند عالی بود و من واقعا فوتبالش را قبول داشتم،‌ اما بعد از جراحی سی درصد قلعه نویی قبل از مصدومیت هم نبود. بازیکنهایی بودند که بارها و بارها به دلیل مصدومیت در بازی نبود اما همچنان هواداران برایش شعار می­دادند. فوتبال ما را امثال این لیدرها خراب کردند،‌ آن زمان جلوی من را می گرفتند و می گفتند فلان قدر بده تا برایت شعار بدهیم اما من و بسیاری از بازیکنان اهل پول دادن نبودیم. خیلی جالب بود،‌ بهزاد غلامپور که در آن سال ها در اوج بود،‌ هیچ وقت تشویق نمی­شد اما علی اکبریان که در زمین نبود آنقدر تشویق می­شد تا مربی مجبور شود او را به زمین بفرستد.

اتفاقا عکسی که از تو داریم یک عکس چاپ نشده از جدال هوایی تو و اکبریان است…

چه جالب!نگران علی اکبریان هستم. خودتان می دانید که چه وضعی دارد. خدارا شکر که اعدام نشد. فوتبال حتی پشت میله های زندان هم به کمکش آمد.فوتبال آنقدرها هم که می گویند بی رحم نیست.

 

 

 

 

از آن دوره چه خاطره به یادماندنی داری؟

یک بار در یکی از بازی­ها بود که در اتوبوس بودیم و امیر قلعه نویی برخلاف بقیه بازیکنان که در اتوبوس بودند،‌سوار نشد. رضا نعلچگر دستیار منصور پورحیدری بود خیلی دوستانه از نعلچگر پرسیدم امیر چرا نیامده و سوار اتوبوس نشده؟ سگرمه­ هایش در هم رفت و پرسید : “امیر؟ درست صحبت کن، نباید بگویی امیر،‌ باید بگویی امیرخان” من هم با صدای بلند گفتم من به پدرم هم خان نمی­گویم،‌ چه برسد به امیر. در حالی که قرار بود در آن بازی فیکس باشم روی نیمکت نشستم.

چرا بیشتر بازیکنان ارمنی به استقلال آمدند؟ اصلا چرا اکثر ارامنه استقلالی هستند؟

آرارات شبیه به تاج بازی می کرد. هجومی و زیبا و کلاسیک.من حتی از پرسپولیس پیشنهاد خوبی داشتم اما طرفداران استقلال به من گفتند که ارامنه از قدیم استقلالی بودند و نام کارو حق وردیان و آندرانیک اسکندریان را آوردند. آن فصل من با پای مصدوم برای استقلال بازی کردم. شاید این را بگویم حالتان بد شود اما دکتر مددی ۴۷ کورتون را به زانوهایم تزریق کرد و پس از هر بازی خونابه های زانویم را می کشید تا زانویم آب نیاورد. ما اینطور برای استقلال بازی می­کردیم. اواخر سال ۷۴ که جراحی کردم دیگر من را نخواستند،‌ گرچه روزنامه ابرار ورزشی تیتر درشت زده بود که خداحافظ غازاریان. من برعکس همه که یکساله بعد از پاره شدن رباط بر می­گردند،‌شش ماهه برگشتم. جالب اینجا بود زمانی که استقلالی ها ادموند اختر را می خواستند به من گفتند و من ادموند را راضی کردم تا به استقلال بیاید.

این که می گویند در همان سال ها بازیکنان استقلال در پشت وانت مزدا سبز لجنی تو می نشستند و آنها را سر تمرین می بردی و می آوردی حقیقت دارد؟

)می خندد) چرا می خواهید بدانی؟

آخر شنیده ایم خیلی ها پشت وانت شما سر تمرین و خانه اش می رفته…

آن روزها که پولی نبود و امیر هم ماشین نداشت،‌ من رضا حسن زاده، بهزاد غلامپور،‌ امیر قلعه نویی و خیلیهای دیگر را سوار می کردم. بعضی وقتها امیر جلو می نشست و بعضی مواقع هم کنار بچه ها. آن موقع خطی و مترو نبود فقط جواد زرینچه یک رنو پنج داشت. بعدها امیر در سال ۷۴ یک گالانت خرید.

مثل این که شما از بازیکنانی بودید که مورد توجه حجازی بودید،‌ چرا زمانی که حجازی به استقلال آمد به این تیم نرفتید؟

اتفاقا من برق شیراز بازی می­کردم که مرحوم حجازی از من خواست تا به استقلال بیایم، خدایش بیامرزد،‌ حرف­هایی به من زد که ناراحت شدم. همان اول صحبت­ها به من گفت: ” شنیده­ام وقتی روی نیمکت می­نشینی پشت سر این و آن حرف می­زنی…” به من خیلی برخورد،‌ در حالی که اصلا چنین چیزی نبود و همه من را می­شناختند،‌ از همه هم بازیکنانم می­توانید بپرسید،‌ نمی­دانم چه کسی این جملات را به مرحوم حجازی گفته. بعد هم به من گفت ممکن است همه بازی­های این فصل به تو نرسد،‌ من گفتم از اول فصل شما از کجا می­دانید که ممکن است همه بازی­ها به من برسد یا نرسد؟ حالا که ایشان در این دنیا نیست و مرگش هم مرا خیلی متاثر کرد،‌ اما این خصیصه را داشت که از قبل خودش تشخیص می­داد و قضاوت می­کرد. در سالی که سوکومورخوف به استقلال آمد همیشه تمرین به تمرین بازیکن انتخاب می­کرد. باید بگویم اگر سوکومورخف نبود فوتبال من و محمدرضا مهران­پور تمام شده بود. شاید برایتان جالب باشد که در دوره سوکو من و مهران­پور بیشترین دقایق بازی در یک فصل را در زمین بودیم و حتی شاهین و شاهرخ بیانی و امیر قلعه نویی از ما کمتر بازی کردند و نیمکت نشین هم بودند جالب است بدانید که شاهرخ بیانی با آن همه اسم و رسم بازی به بازی پول می­گرفت،‌ چرا که ممکن بود اگر اول یا آخر فصل پول بگیرد به یکباره قهر کند و از تیم برود. من اصلا منظورم این نیست که حجازی این کار را انجام نمی­داده اما امیر قلعه نویی بازیکنان تاثیرگذار را در اختیار می­گرفت و با باندش برای کادر فنی تعیین تکلیف می­کرد. صحبت­های من و مرحوم حجازی منجر به آن شد که من به استقلال نیایم

چرا این اتفاقات در استقلال میافتاد و در پرسپولیس نمی­افتاد؟

علی پروین اجازه نمی­داد از این اتفاقات بیافتد و هر کس باند تشکیل می­داد از تیم حذفش می­کرد.

شما در مقطعی به پرسپولیس هم نزدیک شدید درست است؟

اصلا قرار بود که من در پرسپولیس بازی کنم حتی علی پروین با من هم در بنگاه سورتمه مذاکراتی انجام داد اما همین که شنیدند من به پرسپولیس نزدیک شده­ام جلوی خانه من آمدند و با خواهش خواستند که من دراستقلال بمانم. آن زمان به غیر از پرسپولیس،‌ بانک تجارت که سرمربی­اش حجازی بود هم دنبال من بود. البته من مشکلات مالی شدیدی داشتم و چون تراشکار بودم دوست داشتم دستگاه تراشکاری  بخرم و پرسپولیس به من پول خوبی می­داد. وقتی هم با علی آقا مذاکره کردم گفت پنجعلی خداحافظی کرده و من تو را به جای او می­خواهم،‌ حتی توافق هم کردیم و علی آقا به من گفت‌: ” یا علی آقا ژورس؟” و من هم گفتم :” یا علی…” و بعد هم علی آقا گفت : ” بابا تو که مسلمون نیستی اما خوشم اومد ازت” استقلالی­ها به من گفتند که بهتر از این پول را به من خواهند داد.

پرسپولیس به شما چقدر پیشنهاد داد؟

علی پروین گفت پانصد هزار تومان اما تاکید کرد که پاداش خور پرسپولیس زیاد است اما طرفداران استقلال به من گفتند که ارامنه از قدیم استقلالی بودند و نام کارو حق وردیان و آندرانیک اسکندریان را آوردند. آن فصل من با پای مصدوم برای استقلال بازی کردم. شاید این را بگویم حالتان بد شود اما دکتر مددی ۴۷ کورتون را به زانوهایم تزریق کرد و پس از هر بازی خونابه­های زانوام را می­کشید تا زانویم آب نیاورد. ما اینطور برای استقلال بازی می­کردیم. اواخر سال ۷۴ که جراحی کردم دیگر من را نخواستند،‌ گرچه روزنامه ابرار ورزشی تیتر درشت زده بود که خداحافظ غازاریان. من برعکس همه که یکساله بعد از پاره شدن رباط بر می­گردند،‌شش ماهه برگشتم. جالب اینجا بود زمانی که استقلالی­ها ادموند اختر را می­خواستند به من گفتند و من ادموند را راضی کردم تا به استقلال بیاید

مری کریسمس ژورس غازاریان…

سال نوی میلادی بر همه مبارک باشد!خوبی عید ما این است که با عید نوروز دو ماه کمتر فاصله دارد، در کمتر از دو ماه ما باید دو بار عیدی بدهیم و با این وضعیت اقتصادی عیدی دادن خیلی سخت است!( می خندد)

 

 

 

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *