وب سایت رسمی برنامه نود-اتفاقاتی که دو هفته گذشته در ترکیه و در مقابل باشگاه بشیکتاش افتاد و اعتراض هواداران این تیم به بازداشت ۳۵ هوادار تیم ترکیه ای و احکام حبس ابد برای آنها، در صدر اخبار همه خبرگزاریهای خارجی بود و چشم ها را خیره کرد.
به گزارش وب سایت رسمی برنامه نود، در هر حال هیجانات پایان ناپذیر ورزش پرطرفدار فوتبال در اقصی نقاط جهان همواره ره آوردهای مختلفی را برای تماشاگرانش به همراه داشته است. از درگیری های خونین بین طرفداران دو تیم فوتبال تا شادی های ملی که بر اثر بروز موفقیت ها در تیم های ملی فوتبال در جای جای پهنه کره خاکی به وجود می آید و درگیریهای سیاسی و قومی و مذهبی همه و همه نشان ی دهد که فوتبال ورزشی مهیج است که البته عدم کنترل هیجانات در بین تماشاچیان و هواداران این رشته ورزشی می تواند صدمات و لطمات جبران ناپذیری به پیکره جامعه وارد کند. ظهور و بروز پدیده هولگانیسم در فوتبال ریشه ای ۱۰۰ ساله دارد. درگیری خونین هواداران فوتبال در مصر که از سوی رئیس فدراسیون جهانی فوتبال به «روز سیاه فوتبال» نامگذاری شده است و انفجارهایی که صبح روز بازی لبنان و ایران در بیروت رخ داد و اتفاقاتی که در ترکیه افتاد بهترین بهانه برای پرداختن به این موضوع مهیج و جالب توجه است. جالب است بدانید که ۳۵ هوادار ترک، به دلیل شعار دادن علیه دولت اردوغان در ورزشگاه به حبس ابد محکوم شده اند. اتهام این هواداران هولیگانیسم است.
هولوگانیسم در فوتبال جهان
روانشناسان معتقدند هواداران فوتبال در گوشه و کنار جهان برای دیدن یک بازی به ورزشگاه می روند علاوه بر داشتن انگیزه های فوتبالی برای تخلیه هیجان خود پا به ورزشگاه می گذارند و دل به تیم های شان می بندند و به همین دلیل است که بعضی اوقات ماجرا به درگیری های شدید روی سکوها تبدیل می شود تا وقایعی جبران ناپذیر چون حادثه روز سیاه فوتبال رقم بخورد. اولین بار در سال ۱۹۰۲ بود که پس از پایان بازی تیم ملی اسکاتلند با انگلستان در استادیوم «ایبراکس» در جایگاه غربی استادیوم درگیری خونینی میان هواداران به وقوع پیوست که در جریان این درگیری ۲۵ نفر کشته و ۵۱۷ نفر زخمی شدند. البته این اولین و رسمی ترین واقعه هولیگانیسم در فوتبال جهان بوده است. اما شاید معروف ترین رویداد که خیلی ها هولیگانیسم را با آن می شناسند، فاجعه مرگبار دیدار لیورپول و یوونتوس در چهارچوب بازی های جام قهرمانان اروپا بود که هواداران لیورپولی که مشروبات الکلی مصرف کرده بودند با بطری های خالی به سوی هواداران ایتالیایی یورش بردند و زد و خورد عجیبی میان آن ها اتفاق افتاد. در پی این حادثه ناگهان یک دیوار بتنی فرو ریخت و عده زیادی زیر دیوار ماندند و ۳۹ کشته و بیش از ۴۰۰ زخمی به همراه داشت. اما در مصر رکورد کشته شدگان این حادثه شکسته شد. در جریان دیدار تیم های المصر و الاهلی مصر به طرز شگفت انگیزتری به وقوع پیوست و ۷۴ کشته و بیش از ۱۰۰ زخمی بر جای گذاشت تا رکورد در اختیار مصری ها باشد. اما هولیگان های تاریخ یا همان آشوب طلب های فوتبال پس از حادثه آمفیلد تا جریان واقعه مصر، مسیر پر پیچ و تابی را سپری کردند.این را هم در نظر داشته باشید که هولیگانیسم تنها ابعاد منفی ندارد و ابعاد مثبت هم دارد. جایی که علیه ظلم و ستم و جور حاکمان قیام می کند که در ادامه گزارش به آن می پردازیم.
هولیگانیسم جهانی شد
اما در قاره آسیا هم اتفاقات مشابهی افتد. در مارس ۱۹۸۸بارش شدید تگرگ در ورزشگاه ملی شهر کاتماندوی نپال منجر به ایجاد اغتشاش شد. اغتشاشی که به دلیل بسته شدن درهای این ورزشگاه فاجعه ای دیگر را برای فوتبال رقم زد و در این حادثه شمار قربانیان تا ۹۳ نفر هم رسید. آماری که البته بعدها خیلی ها آن را غیرواقعی خواندند و معتقد بودند این شمار کشته ها و زخمی ها بوده است. یکی دیگر از حوادث تلخ در فوتبال در سال ۱۹۸۹ رخ داد زمانی که در ورزشگاه هیلزبوروی شهر شفلید انگلیس و در جریان بازی تیم های لیورپول و ناتینگهام فارست، مسابقه به جنجال کشیده شد و ۹۵ نفر جان باختند. یکی از تماشاگران این بازی که تا حد مرگ پیش رفته بود تاسال ۱۹۹۳ در کما بود و به طرز معجزه آسایی زنده شد. اغتشاش و هوچی گری در فوتبال به اروپا و آسیا ختم نمی شود و رد پای هولیگان ها در حادثه ای در آفریقای جنوبی هم در طول تاریخ پیدا می شود. در ژانویه سال ۱۹۹۱، درگیری و اغتشاش تماشاگران فوتبال در یک بازی دوستانه در شهر اورکنی آفریقای جنوبی ۴۲کشته برجای گذاشت. در این بازی بسیاری از مردم به دلیل ازدحام جمعیت، زیرپا ماندند و جان باختند و برخی از شدت جراحات وارده کشته شدند. کشته شدن ۸۴ نفر در جریان بازیهای مقدماتی جام جهانی در سال ۱۹۹۶ ودیدار گوآتمالا و کاستاریکا هم یکی از حوادث مرگبار تاریخ فوتبال جهان است درحدود ۴۵ هزار تماشاچی برای دیدن این بازی به ورزشگاه آمده بودند در حالیکه ظرفیت ورزشگاه تکمیل شده بود اما برخی سعی داشتند با هجوم و فشار به ورزشگاه وارد شوند که این حادثه تلخ رقم خورد و علاوه بر جان باختن بسیاری، بیش از ۱۵۰نفر نیززخمی و راهی بیمارستان شدند. درسال ۲۰۰۱، بیش از هزار تماشاچی قصد داشتند از درهای ورودی ورزشگاه الیس پارک استادیوم شهر ژوهانسبورگ درآفریقای جنوبی، درحالیکه ظرفیت این ورزشگاه با ۶۰ هزار نفر تکمیل شده بود عبور کنند که به گفته مقامات پلیس، حداقل ۸۴نفر در اثر ازدحام جمعیت جان خود را از دست دادند و صدها نفر مصدوم شدند.بیشترین آمار قربانیان در فوتبال متعلق به یک دیدار فوتبال در شهر آکرا در غنا است. هواداران خشمگین اقدام به پرتاب صندلی ها به داخل زمین کردند و پلیس مجبور به استفاده از گاز اشک آور شد. در این زمان درهای ورزشگاه بسته شد و ۷۰ هزار تماشاچی در آن محبوس شدند و در نهایت ۱۲۶ نفر از تماشاچیانی که قصد فرار از استادیوم را داشتند در اثر ازدهام جمعیت جان باختند.ماجرای ورزشگاه آزادی تهران را در نوروز ۸۴ هم فراموش ناشدنی است. در دیدار ایران و ژاپن در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، ایران دو بر یک ژاپن را شکست داد و درهای ورزشگاه آزادی به صورت عجیبی به روی تماشاگران خوشحالی که می خواستند ورزشگاه را ترک کنند، بسته شد و ازدحام باعث شد تا ۹ نفر زیر دست و پا جان بدهند. همه اینها نشان می دهد که هولیگانیسم جهانی شده است.
فاجعه خونین فوتبال مصر
اما آخرین رد پای هولیگانیسم فوتبال در حادثه ای تلخ رقم می خورد. حادثه ای که در ۱۲ بهمن سال ۹۰ برابر با روز اول فوریه ۲۰۱۲ به وقوع پیوست. حادثه روز سیاه فوتبال! در این حادثه تماشاچیان دو تیم فوتبال المصر و الاهلی مصر به جان یکدیگر افتادند و ۷۴ کشته و بیش از ۱۰۰ زخمی روی دست افکار عمومی فوتبال جهان گاشتند. سپ بلاتر در پی وقوع این حادثه بلافاصله این روز را «روز سیاه فوتبال» می نامد و می گوید: «از شنیدن این خبر شوکه شدم. از آن که تعداد زیادی از هواداران فوتبال در مصر کشته و زخمی شده اند بسیار ناراحتم. با خانواده همه کسانی که در این حادثه آسیب دیده اند همدردی می کنم. این رخداد، سیاه ترین روز در فوتبال دنیا را رقم زد. چنین حوادث فاجعه باری در فوتبال غیر قابل تصور است و همواره باید از بروز آن ها جلوگیری شود.» کمال الجنزوری نخست وزیر مصر در پی این واقعه بلافاصله رئیس فدراسیون فوتبال مصر را از کار برکنار می کند. همچنین مدیر ورزشگاه محل برگزاری مسابقه تمام اتهامات را متوجه پلیس مصر می کند و معتقد است که پلیس در این حادثه «ترسو» بوده است.
در فوتبال هر اتفاقی ممکن است بیفتد
اگر ورزشگاه رو باشید، خوب می دانید که شعار دادن در ورزشگاه با ممانعت هیچ نهادی روبرو نمی شود و البته در نهایت این کمیته انضباطی است که درباره تخلفات باشگاهها حکم می دهد. منتقدان هولیگانیسم همیشه می پرسند که پایان عصر هوچی گری در فوتبال و هولیگانیسم چه زمانی است؟ آیا فوتبال دوستان باید همچنان در اقصی نقاط جهان قربانی حوادثی این چنینی باشند یا نه؟ در انگلستان پس از واقعه آنفیلد مسئولان فوتبال این کشور در صدد برنامه ریزی بلند مدت برای بهبود فضای فرهنگی ورزشگاه های شان برآمدند. برنامه ریزی که نتایج آن حالا به چشم می آید. حالا پس از گذشت سال ها در ورزشگاههای انگلستان پدیده هولیگانیسم دیده نمی شود و فاصله خیلی کمی بی هواداران و زمین بازی وجود دارد مثلا در اولدترافورد تماشاگران می توانند بازیکنان محبوب تیمشان را به هنگام پرتاب اوت لمس کنند! در ایران هم ظهور و بروز پدیده هولیگانیسم اگر چه به شدت اروپا نبوده است اما درگیری میان هواداران دو تیم محبوب فوتبال کشور استقلال و پرسپولیس در گذشته بارها حوادثی مشابه را به وجود آورده است. درگیریهایی که بارها و بارها در تاریخ داربی ها مرور شده است و در همین هفته نامه چلچراغ بارها و بارها به آن پرداخته ایم. به نظر می رسد هولیگانیسم قربانیان خود را از میان هوادران دو آتشه فوتبال گلچین خواهد کرد. البته این هولیگانیسم می تواند مسایل سیاسی را در برهم بگیرد و تماشاگران را به سمت واکنش های سیاسی پیش ببرد و البته نمود آن در ترکیه هم دیده شده است. جالب این است که بزرگترین باشگاههای جهان از هواداران باشگاه بشیکتاش حمایت کرده اند و در شبکه های اجتماعی جهت گیریهایشان را نشان داده اند. وقتی فوتبال می تواند صدها هزارنفر را دور هم جمع کند پس هر اتفاقی ممکن است!
به یاد تظاهرات بزرگ امجدیه
شاید این ماجرا نمودی از یک اعتراض سیاسی تمام عیار در خلال فوتبال باشد. هولیگانیسم جنبه های مثبت هم دارد و فقط جنبه های منفی ندارد. باشگاه شاهین که پیش از انقلاب به یک مکتب تبدیل شده بود در سالهای ۴۶ و ۴۷ منحل شد.جدا از اینکه رژیم پهلوی از اپوزیسیون شدن این باشگاه می ترسید و وضعیت طوری شده بود که بازیکنان این باشگاه کمتر از لیسانس نداشتند اما بازی شاهین – تاج در امجدیه تاثیر زیادی در انحلال این باشگاه داشت.در این بازی که شاه در ورزشگاه امجدیه حاضر بود در نیمه اول شاهینی ها سه گل به تاج زدند و تماشاگران با شعار شاه – هین ، شاه – هین ، شاه را مسخره کردند. شاه بین دو نیمه از ورزشگاه رفت و همین باعث شد بازی نیمه کاره تعطیل شود و مردم به خیابانهای اطراف ریختند و تظاهرات بزرگی علیه رژیم شاه شکل گرفت.این اتفاق تاثیر زیادی در انحلال شاهین داشت.پس از ماجرای بازی شاهین پرسپولیس بود که شاه تا بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران دیگر پایش را به ورزشگاه نگذاشت. در آن سال شاه مخلوع درمراسم افتتاحیه ، فینال فوتبال ، فینال رقابتهای دوو میدانی و اختتامیه حضور پیدا کرد.او به شدت دوست داشت پسرش حتی به این قیمت که فحش هم بخورد اما در میادین حضور پیدا کند. حشمت مهاجرانی در یکی ازگفت و گوهایش تعریف می کرد که در روزهای پیش از حضور ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین فدراسیون پول نداشت و رئیس فدراسیون هم نمی توانست برای تیم ملی پول جور کند. دربار با فدراسیون فوتبال لج کرده بود و این به دلیل اصرار حشمت مهاجرانی در دعوت از بازیکنی به نام پرویز قلیچ خانی بود. پسر شاه که همواره در تمرینات تیم ملی حضور پیدا می کرد به مهاجرانی پیشنهاد می دهد که قلیچ خانی را خط بزند تا دربار به فدراسیون پول بدهد. پرویز قلیچ خانی خط می خورد اما دربار همچنان به فدراسیون پول نمی دهد. پسر جوان شاه مخلوع یکی از اعضای تعیین کننده فدراسیون فوتبال آن زمان بوده است. پس از آن ماجرا ملی پوشان حسابی از دست دربار گله مند شدند و حتی ناصرحجازی از اردوی تیم ملی قهر کرد. در آن روزها برخی ملی پوشان به حشمت مهاجرانی گفتند که می توانند به راحتی تهران را علیه دربار به هم بریزند. مهاجرانی آن روزها اصغر شرفی را مامور به کنترل بازیکنان تیم ملی می کند و همیشه فکر می کند که ممکن است بازیکنان علیه رژیم تظاهرات خیابانی برنامه ریزی کنند.
وقتی رژیم صهیونیستی منکوب شد
تاج در فروردین سال ۱۳۴۹، میزبان مسابقات جام باشگاه های آسیا بود و آنچنان که انتظار می رفت به فینال رسید. بازی تاج با هاپوئل تل آویو از رژیم اشغالگر قدس، مهمترین دیدار این رقابتها بود. قبلا تیم مکایی تل آویو در این رقابت ها شرکت می کرد اما در سال ۱۹۷۰، قهرمان رژیم صهیونیستی تیم هاپوئل تل آویو بود .تاجی ها بهره مند از حضور حجازی، قلیچ، کارگر جم، لواسانی، پورحیدری، جباری، قراب، فریدون معینی، غلامحسین مظلومی، مهدی حاج محمد، نصرالله عبداللهی، غلام وفاخواه، مسعود معینی و … به مصاف حریف رفت. تاج در وقت اضافه با گل مسعود معینی برنده و قهرمان رقابت ها شد. مردم پس از برد تاج به خیابان ریختند و به شادی پرداختند اما ناگهان کانال و موج شعار مردم و تشویق های ورزشی تغییر کرد و مردم شروع به حمایت از مردم مظلوم فلسطین و شعار علیه اسرائیل کردند و شعار می دادند با اره بریدیم سر «موشه دایان» را، عجب (…) پدری بود، چه (…) پدری بود، شعار معروف آن بازی بود که برخی اتفاقات سیاسی آن زمان توأم با اعتراض به نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس «موشه دایان» را به اردیبهشت ۱۳۴۷ یعنی بعد از برد ۲- یک تیم ملی برابر تیم ملی رژیم اشغالگر نسبت می دهند که البته اصلا درست نیست. طرفداران تاج تا میدان هفتم تیر اعتراضات ضد رژیم صهیونیستی را ادامه دادند، ساواک و نیروهای امنیتی غافلگیر شدند و امیر اسدالله علم که در آن مقطع وزیر دربار پهلوی بود گزارشی به شاه داد که در کتاب خاطراتش هم به چاپ رسیده است.البته پس از شکست دادن اسرائیل در تهران توسط تیم ملی در جام ملتهای آسیا هم تظاهرات اعتراضی شکل گرفت اما به شدت تظاهرات سال ۴۷ نبود.
ماجرای به یادماندنی تولوز
۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۷ یک دیدار دوستانه بین تیم ملی ایران و تیم ملی فرانسه در شهر تولوز برگزار شد. در این مسابقه، فرانسه ۲- یک برنده شد. ۲ تیم، خود را برای حضوری شایسته در مسابقات جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین آماده می کردند. این بازی درست چند روز بعد از حضور کارتر در کاخ سعادت آباد برای سال میلادی تازه، اتفاق افتاده بود و علاوه بر این یادداشت احمد رشیدی مطلق، در روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی(ره) باعث شد که انقلابیون در تهران و قم به خیابانها بریزند. به همین دلیل دانشجویان ایرانی حاضر در فرانسه و اروپا به تولوز رفتند و شروع به اعتراض به رژیم حاکم بر کشور پرداخته و با پلیس به زد و خورد کردند و حتی بخشی از چمن ورزشگاه را آتش زدند.
درباره داربی که برگزار نشد
قرار بود روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ داربی برگزار شود. مسابقات فوتبال جام باشگاه های کشور، ششمین دوره جام تخت جمشید از روز جمعه ۲۰ مرداد به بعد تعطیل شده بود و البته تظاهرات خیابانی در شهرهای مختلف جان گرفته بود. پس از ۴ هفته تعطیلی، دوباره مسابقات فوتبال داخلی با دیدار دوستانه تیم ملی ایران و تیم ملی شوروی سابق در روز ۱۵ شهریور آغاز شد. به هر جهت همه چیز تحت فشار تظاهرات مردم بود. اما با سرکوبی که توسط ارتش و ساواک انجام شده بود، آتش به زیر خاکستر رفته بود و دولت وقت می خواتس همه چیز را آرام نشان دهد. انجام بازی تیم های ملی ایران و شوروی سابق در همین راستا بود. پرسپولیس و تاج که تمرینات خود را برگزار کرده بودند؛ با تبلیغات بسیار آماده انجام بازی شدند.اما اشتباه تاریخی جعفر امامی کار دستش داد. مردم که مدتی را به سکوت گذرانده بودند از روز ۱۶ شهریور به خیابان آمده و قرار گذاشتند که روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله تجمع کنند و صبح روز ۱۷ شهریور دولت اعلام حکومت نظامی کرد. به همین دلیل دولت و دربار فدراسیون را وادار کرد تا این بازی را لغو کند این اتفاق افتاد و البته بازی تا روز ۱۵ آبان ماه سال ۱۳۵۸ انجام نشد. هر چند همین بازی که پس از پیروزی انقلاب برگزار شد، هم به جنجال کشیده شد و در حالی که تنها ۱۲ روز از روز تاریخی ۱۳ آبان ۵۸ می گذشت و سفارت آمریکا به تازگی توسط دانشجویان اشغال شده بود، دیدار ۲ تیم به پایان خود نرسید و جنجال، این بازی را قطع کرد و بازی نیمه تمام شد.