یادداشت/برشی کوتاه از دو مقطع بازار لژیونرهای ایرانی فوتبال/درخشان و محمدخانی با التماس دوآتشه‌ها به آلمان نرفتند

وب سایت رسمی برنامه نود- یک- چه کسی باور می‌کند که روزگاری فوتبال زیر آماتور ایران لژیونر به آن سوی مرزها فرستاده است؟ ۸۵ سال پیش حسین صدقیانی آذری‌زبان که پدر فوتبال ایرانش می‌دانند قبل از اینکه در وطنش با نفراتی مثل عباس سیاه و عبدالله شوتی عضو اولین تیم ملی فوتبال ایران باشد در یکی از تیم‌های لیگ ترکیه بازی می‌کرد و در ایران به «حسین افندی» معروف شد.

 30 سال بعد از صدقیانی و در میانه دهه ۴۰ این بار حمید شیرزادگان که به قصد تحصیل رهسپار آمریکا شده بود همزمان در یکی از تیم‌های لیگ داخلی ایالت کالیفرنیا نیز به فوتبال ادامه داد و وقتی به ایران برگشت در شاهین و پرسپولیس به فوتبالش ادامه داد.  شش سال بعد از حمید پاطلایی نوبت به رضا عادلخانی رسید تا تاج را برای مدتی رها کند و در آلمان برای اینتراخت فرانکفورت بازی کند و اولین لژیونر ایرانی شاغل در فوتبال آلمان لقب بگیرد. شانس اما آنقدرها با ناصر حجازی یار نبود تا در بحبوحه اوج‌گیری انقلاب اسلامی بتواند در اولدترافورد از سنگر منچستریونایتد حفاظت کند چراکه هیچ‌کس در فدراسیون بی‌سر و سامان فوتبال ایران در زمستان ۳۶ سال پیش نبود تا به اصطلاح‌ آی‌تی‌سی دروازه‌بان آن روزهای شهباز را برای منچستری‌هایی که سفت و سخت‌ خواهان حجازی بودند صادر کند.

دروازه‌بان ایران در جام جهانی ۷۸ آرژانتین که حتی همسرش و آتیلا را هم به منچستر برده بود و در چند بازی دوستانه هم به‌عنوان سنگربان در اولدترافورد بازی کرده بود، فقط و فقط به دلیل آنکه در آن مقطع فدراسیون فوتبال ایران حتی یک آبدارچی هم نداشت تا بتواند قدمی برای او بردارد، در ۲۹ سالگی و با چشمانی اشکبار منچستر را به مقصد تهران ترک کرد تا بزرگ‌ترین حسرت سنگربان افسانه‌ای تاریخ ایران تا آخر عمر شاید همین ناکامی‌اش در رسیدن به دروازه (من یو) در دوران اوج یک دروازه‌بان باشد. در همان ایام حسن روشن هم به امارات رفت و به الاهلی پیوست و بعد از او نوبت به حشمت مهاجرانی و اصغر شرفی (کادر فنی تیم ملی در جام جهانی ۷۸) رسید تا در دورانی که فوتبال ایران در خواب طولانی‌مدت بود در امارات به روشن ملحق شوند.

دو- همه بازی پرسپولیس – وحدت در سال ۶۵ تحت‌الشعاع التماس تماشاگران طرفدار سرخ‌ها از ناصر محمدخانی و حمید درخشان برای نرفتن به آلمان قرار گرفت. پرسپولیس در پایان آن بازی با گل مهرداد فیض‌اربابی از وحدت شکست خورد اما خواهش و تمنای دوآتشه‌های سرخ که شعار می‌دادند: «درخشان آلمان نرو، ناصر آلمان نرو» بیشتر از باخت شاگردان پروین به بچه‌محل‌هایش در وحدت و مجید جلالی به چشم آمد.

ماجرا به قبولی درخشان و محمدخانی در تست آرمینیابیلفلد و اینکه قرار بود بعد از مدتی حضور در لیگ دو آلمان در لیگ یک (بوندس لیگا) برای آرمینیا بازی کنند، برمی‌گشت.

 حتی ژرمن‌ها به هرکدام‌شان هفت هزار مارک هم دادند و قرار بود خانه و ماشین هم در اختیارشان بگذارند اما وقتی صفحه ورزشی روزنامه‌های سال ۶۵ خبر رفتن درخشان و ناصر را کار کردند همه‌چیز برای عصیان سکوهای سرخ آماده بود و وقتی هافبک و مهاجم پرسپولیس در مقابل شعارهای ملتمسانه هواداران تیم‌شان در بازی با وحدت قرار گرفتند، قید رفتن به آلمان را زدند تا در دهه ۶۰ فقط این حمید علیدوستی و رضا احدی باشند که برای مدتی کوتاه رهسپار دیار ژرمن‌ها شوند و در بوندس‌لیگا به بازی بپردازند.

سه-فرکی، قاسم‌پور، درخشان، محمدخانی، پنجعلی، شاهرخ و شاهین بیانی، برزگری، قلعه‌نوعی، قایقران، نامجومطلق، کرمانی‌مقدم و پیوس، به قول حمید درخشان در دهه ۶۰ یک تیم ملی کامل همیشه در قطر حضور داشت. کسی چه می‌داند، شاید اگر قسمت نسل فانتزی‌بازهای این دهه، زندگی در دهه ۸۰ و ۹۰ می‌بود بازار امروزی لژیونرهای ایرانی شاغل در اروپا اینقدر به ورطه کسادی و بی‌مشتری بودن نمی‌افتاد.

مهدی سلطانی راد- وب سایت برنامه نود

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –