آزمون: می‌خواهم مانع سقوط روستوف شوم

وبسایت رسمی برنامه نود – ستاره فوتبال ایران با تاکید بر انگیزه بالایش برای نجات روستوف در لیگ روسیه گفت: تمام تمرکزم کمک به روستوف و مربی اش است که در ۱۸ سالگی‌ام من را در لیگ اروپا بازی داد.

به گزارش وب سایت نود،  سردار آزمون که به صورت قرضی از تیم روبین کازان به روستوف روسیه پیوسته و در دیداری دوستانه هم برای تیم جدیدش پا به توپ شده است، در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: از این که پیش مربی سابقم برمی‌گردم، خوشحالم. قربان بردیف مربی‌ای بود که من را برای حضور در فوتبال اروپا کشف کرد و دوران خوبی با او در روبین کازان داشتم و امیدوارم بتوانم به تیمش کمک کنم.

وی با بیان این که مسوولان روبین کازان راضی به جدایی او نبودند، افزود: بردیف زمانی که ۱۸ سال داشتم، فرصت حضور در لیگ اروپا را به من داد و بسیار علاقمند بود به عنوان بازیکن قرضی به روستوف بپیوندم. از طرفی مسوولان و سرمربی تیم روبین کازان اعتقاد کاملی به من دارند. آنها اصلا موافق جدایی‌ام نبودند. به ویژه وقتی در اردوی ترکیه توانستم در مسابقه تدارکاتی گل بزنم و پاس گل بدهم، آنها سخت‌گیرتر هم شده بودند. در اردوی ترکیه رینات بیلیاتدینف، سرمربی تیم وقتی اصرار باشگاه رستوف زیاد شده بود با من صحبت کرد و پرسید: “می‌خواهم نظر خودت را بدانم.” او می گفت می‌خواهد از زبان خودم هم بشنود که دوست دارم به روستوف بروم. من هم به او گفتم اگر مشکلی برای روبین کازان پیش نیاید و شما هم اجازه بدهید، علاقمندم به روستوف کمک کنم. نهایتا باشگاه رضایتنامه‌ام را صادر کرد و این انتقال انجام شد.

مهاجم تیم ملی در پاسخ به اینکه فکر می‌کند بتواند در روستوف به موفقیت‌های مدنظرش برسد، تصریح کرد: امیدوارم. الان تمام تمرکزم روی بازی‌های باقیمانده روستوف در این فصل است. آمده‌ام تا به بردیف کمک کنم تا این تیم از خطر سقوط نجات پیدا کند. من با بردیف همزبانم و ترکمنی صحبت می‌کنم. سرمربی روبین در تمرینات روسی صحبت می‌کردم اما اینجا با سرمربی به یک زبان صحبت می‌کنم.

ستاره جوان فوتبال ایران در پاسخ به این که چه هدف و برنامه‌ای برای آینده‌ دارد، به ایسنا گفت: هدفم موفقیت در فوتبال اروپاست. تا پایان فصل در تیم روستوف خواهم بود و فصل آینده را هم با روبین‌کازان قرارداد دارم اما مشخص نیست سال بعد در فوتبال روسیه باشم. قطعا اگر پیشنهاد خارجی فوق‌العاده‌ای باشد احتمال حضورم در دیگر لیگ‌های معتبر اروپایی هم هست و البته مسوولان باشگاه‌ها خودشان بهترین تصمیم را می‌گیرند. می‌دانم برای موفقیت باید بجنگم و انگیزه زیادی برای پیشرفت دارم.

آزمون در واکنش به اینکه لیگ ایده‌آل مدنظرش کجاست، خاطرنشان کرد: اگرچه طرفدار رئال مادرید هستم اما لیگ انگلیس را خیلی دوست دارم و آرزو می‌کنم روزی بتوانم در یکی از تیم‌های بسیار خوب آنجا بازی کنم.

 مسوولان باشگاه روبین کازان در شرایط با جدایی ۳٫۵ ماهه آزمون موافقت کردند که به قرارداد این بازیکن با آنها ۳٫۵ ماه اضافه شود.

 

۲۰۵۱

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

بواتنگ: باعث افتخارم است که به عنوان یک سیاه‌پوست کاپیتان آلمان شوم

وبسایت رسمی برنامه نود –  مدافع ۲۶ ساله باواریایی‌ها از شکست برابر چلسی در فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۱۲-۲۰۱۱ به عنوان تلخ‌ترین تجربه زندگی‌اش یاد کرد.

به گزارش وبسایت نود، ژروم بواتنگ که با بایرن مونیخ فاتح اروپا شد و با تیم ملی فوتبال آلمان هم قهرمانی در جام جهانی ۲۰۱۴ را تجربه کرد، در گفت‌و‌گویی جالب در خصوص اینکه اولین بار چه زمانی با واژه نژادپرستی در فوتبال آشنا شد، گفت: ۱۱ سالم بود که برای انجام مسابقه فوتبالی به شرق برلین، زادگاهم رفته بودیم. در آنجا پدر یکی از بچه‌ها با لحن بد و بلندی به من گفت می‌دانی حرف «N» (اول واژه نگرو به معنی کاکا‌سیاه) به چه معناست؟ نمی‌دانستم که باید چه کار کنم. آن مرد کل بازی مدام به من حرف‌هایی می‌زد و من هم که تنها ۱۱ یا ۱۲ سال بیشتر نداشتم ناخودآگاه از شنیدن تکه‌کلام‌های او گریه‌ام گرفت. بعد پدرم سمت من آمد و بدون توجه به آن مرد به من گفت: پسرم آرام باش و بازی خودت را انجام بده. به حرف‌های دیگران هم توجهی نکن و تنها سعی کن به همه نشان بدهی که می‌توانی با توپ چه کارهایی بکنی و این مهم است. بعد از آن بود که خانواده‌های دیگر آمدند و به آن مرد گفتند: چه کار می‌کنی؟ ساکت باش و بگذار بچه‌ها بازی کنند. مگر نمی‌بینی که اینها چقدر کم‌سن هستند؟

مدافع تیم ملی آلمان که از پدری غنایی و مادری آلمانی متولد شده است و در کنار بازیکنان دورگه‌ای همچون مسعوت اوزیل و سامی خدیرا بازی کرده است در خصوص اینکه چرا ترجیح داده به جای غنا برای آلمان بازی کند، اظهار داشت: همیشه و صددرصد بازی برای تیم ملی آلمان مدنظرم بوده است. حرف‌های احمقانه‌ای هم که برخی در این مورد می‌زنند برایم اهمیتی ندارد. من در برلین بزرگ شده‌ام، جایی که از همان روز اول فرهنگ‌های مختلفی را در آنجا دیده‌ام. دوستان دورگه و البته رفقای آلمانی زیادی هم داشته‌ام.

وی در خصوص علاقه‌اش به بازوبند کاپیتانی ژرمن‌ها هم عنوان کرد: دوست دارم در این خصوص توضیحی بدهم، چون برخی افراد از صحبت‌های قبلی من برداشت خوبی نداشتند و فکر کردند که من همین حالا می‌خواهم کاپیتان تیم ملی آلمان شوم. البته که تمایلی ندارم کاپیتانی را از باستین شواین‌اشتایگر بگیرم. یواخیم لو پیش از این در مصاحبه‌ای گفت که تونی کروس و یا من می‌توانیم کاپیتان بعدی تیم ملی آلمان شویم. من هم در اظهارنظر قبلی‌ام گفتم که باعث افتخارم است که روزی آنهم با رنگ پوستی که دارم کاپیتان تیم ملی آلمان شوم.

بواتنگ در ادامه تأکید کرد: پل اینس، سول کمپبل و ریو فردیناند، نمونه‌های خوبی از کاپیتانی بازیکنان سیاه‌پوست در اروپای غربی هستند. در فرانسه هم پاتریک وی‌یرا کاپیتان بود. پس بستن بازوبند کاپیتانی برای من افتخاری بزرگ است و می‌تواند پیامی برای آلمان و جهان داشته باشد. شاید حالا در نقاط دیگر جهان به آلمان نگاهی متفاوت می‌شود و می‌گویند که ژرمن‌ها تیمی مخلوط از نژادهای مختلف دارند ولی احتمال کاپیتانی یک بازیکن سیاهپوست در این تیم وجود ندارد.

مدافع بایرن مونیخ که یک فصل را زیرنظر روبرتو مانچینی در منچسترسیتی گذراند، در این خصوص گفت: وقتی در من‌سیتی بودم از ناحیه زانو آسیب‌ دیدم، بعد مانچینی قول داد که در پست مدافع میانی از من بازی بگیرد ولی در نهایت از من در دفاع راست و چپ استفاده کرد. سپس بار دیگر از ناحیه زانو مصدوم شدم و پایم را به تیغ جراحان سپردم. در کل از شرایطم در منچسترسیتی راضی نبودم و سپس پیشنهاد بایرن مونیخ برای جذب من از راه رسید. در مجموع حتی در تمرینات منچسترسیتی هم چیزهای زیادی آموختم و بازیکنان بزرگی همچون وی‌یرا، کمپانی، توس و آدبایور در این تیم حضور داشتند. آنها توصیه‌های خوبی به من کردند و در منچسترسیتی خودم را بیشتر شناختم برای همین هرگز نگفتم از اینکه به این تیم انگلیسی ملحق شدم، پشیمانم.

مدافع پیشین منچسترسیتی تصریح کرد: قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا زمان‌بر است چون رقابت‌های دشواری است و داستان متفاوت‌تری نسبت به لیگ داخلی و جام حذفی دارد. یک اشتباه کوچک و یا چیز جزیی ممکن است کار را تمام کند. البته من‌سیتی هم شانس قهرمانی در این رقابت‌ها را دارد، چون بازیکنان بزرگی در ترکیبش هستند و به طور حتم در آینده هم بازیکنان خوبی را جذب خواهد کرد.

بواتنگ با اشاره به شکست بایرن مونیخ مقابل چلسی در فینال لیگ قهرمانان فصل ۱۲-۲۰۱۱ در ورزشگاه آلیانتس آره‌نا برابر چلسی عنوان کرد: (با خنده) البته چلسی شایسته قهرمانی نبود ولی جدای از شوخی فوتبال همین است و اگر شما از فرصت‌های خود استفاده لازم را نبرید حریف‌تان می‌تواند نتیجه را به سود خود تغییر دهد. البته شکست در خانه برابر چلسی واقعاً بدترین احساسی بود که در تمام طول زندگی‌ام تجربه‌اش کردم. حتی تا دو روز بعد از بازی نمی‌توانستم لب به غذا بزنم.

وی افزود: یادم می‌آید که روز بعد از بازی با چلسی توماس مولر به من و چند نفر از بازیکنان دیگر بایرن پیامکی فرستاد که در آن نوشته شده بود: «نگاه کن، به هر حال این اتفاق افتاد ولی سال آینده لیگ قهرمانان اروپا را فتح می‌کنیم. باشه!». وقتی به فینال این رقابت‌ها در فصل ۱۳-۲۰۱۲ رسیدیم یاد پیامک توماس افتادم و با خودم گفتم که نباید فرصت را از دست بدهیم، چون شانس هر روز به سراغ‌مان نمی‌آید.

۱۱۴۰

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

گفت و گوی مفصل با ژورس غازاریان در آغاز سال نو میلادی/ مدیران جدید آرارات با من تماس نگرفته اند/ نزدیک بود پرسپولیسی شوم!

وب سایت رسمی برنامه نود-به بهانه آغاز سال نو میلادی با ژورس غازاریان مدافع سابق استقلال و آرارات گفت و گو کردیم.

به گزارش وب سایت برنامه نود، درخت کاج کریسمس در مغازه اش با لامپ های رنگی و هدیه های کوچولویی که به آن آویزان است بیش از همه چیز می درخشد. انگار نه انگار که ژورس غازاریان مرد سال فوتبال ایران به انتخاب کیهان ورزشی و دنیای ورزش در سالهای ۷۰ و ۷۱ بوده، خیلی ساده در مغازه اش در نارمک نشسته است و مشتری هایش  را راه می اندازد. می خندد و خوشروست. سال ۲۰۱۴ به پایان رسید و بابانوئلهای ارمنی تهران دست کمی از حاجی فیروزهای خودمان ندارند. البته یک فرق عمده دارند، یک هدیه کوچک می دهند و آن وقت از شما می خواهند که سر کیسه را شل کنید. ژورس غازاریان از سختی های زیاد زندگی اش می گوید. از عشق و علاقه اش به تراشکاری و مشکلات خصوصی و عمومی اش! می گوید اینها را اگر چاپ کنیم کتاب می شود. راضی به مصاحبه نمی شد، اما بالاخره چند کلمه ای از او شنیدیم.  ژورس غازاریان بازیکن ارمنی فوتبا ایران یکی از مدافعان ناکام فوتبال ایران است که در اوج به دلیل مصدومیت رباط صلیبی از فوتبال خداحافظی کرد.او در اوایل  دهه ۷۰ که مردسال فوتبال  ایران شد خیلی زود در تیم ملی امید بازیکن فیکس شد. با او درباره حضورش در آرارات  واستقلال گفت و گوی جالبی انجام شده است. می خواستیم درباره زوال آرارات حرف بزنیم اما ژورس می گفت از حرفهای تکراری خسته شده است و می خواهد حرفهای تازه بزند و اتفاقا زد.

 این روزها پیشکسوتان حسابی توی چشم هستند و چون استقلال و پرسپولیس نتیجه نمی گیرند، پیشکسوتان این دو تیم زیاد مصاحبه می کنند.اولا اینکه سال نو میلادی است و این سال نو را به شما تبریک می گوییم دوم اینکه شما در سال­هایی که استقلال در اوایل دهه هفتاد با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می­کرد،‌بازیکن این تیم پرطرفدار بودید به این دو دلیل سراغ شما آمدیم… 

ممنونم از اینکه سال نو میلادی را تبریک گفتید. امیدوارم در سال جدید صلح بر جهان حاکم شود. درباره ماجرایی که گفتید باید بگویم که البته این فقط مربوط به استقلال نیست،‌ الان می­بینید که پرسپولیس هم دچار مسائلی شده و پیشکسوتان این تیم هم مواضعی گرفتند.

معمولا از اینکه این وقت از سال سراغ بازیکنان ارمنی فوتبال ایران می آیند زیادی خوشحال به نظر نمی رسی… 

مگر از این اتفاقات بیفتد که سراغ ما بیایید.اما خدارا شکر که حداقل به خاطر سال نو میلادی یاد من و امثال من می افتید. البته دوست ندارم گفت و گو کلیشه ای شود. در این ۱۵-۲۰ سال که آراراتی دیگر وجود ندارد چیزهایی گفته ایم که فایده ای نداشته است.

پس اعتقادی به این ندارید که اوضاع درست می شود.نه؟ 

عادل فردوسی پور، فکر کنم یکی دو سال پیش بود که آیتمی درباره آرارات در برنامه نود پخش کرد که مشخص بود با عجله درست شده بود. هر چند من نپسندیدم اما همان ۲۰-۳۰ دقیقه برنامه می توانست مدیران کنونی آرارات را تکان بدهد تا بلکه کاری بکنند، اما دیدید که نکردند.

البته روی این حوزه کار کردن کمی سخت و حساس است… 

منظورم را اگر گرفته باشی، اینطور نمی گویی.حساسیت از چه نظر؟

مثلا اقلیتی و مذهبی! 

نه، اصلا این حرفها نیست. اتفاقا الان می بایست آرارات جزو چند تیم بالای جدول بود.در روزهایی که شاید این حرفها مطرح بود که ما در آرارات می تازیدیم و استقلال و پرسپولیس و همه تیم های بزرگ از ما می ترسیدند. بارها هم آنها را برده ایم.

پس منظور شما این است که مدیران آرارات باعث و بانی زوال آرارات شده اند… 

صد در صد. یک عده مدیران خودخواه مقصر به قهقرا رفتن آرارت بودند. خودشان هم می دانند. همه می دانند، احتیاجی به گفتن من و امثال من نیست. دوست دارم رسانه ها درباره وضعیت تیم آرارات بیشتر گزارش بگیرند و مجال بیشتری در این باره، نه فقط به من و بلکه به بقیه پیشکسوتان این تیم بزرگ داده شود. باز هم می گویم مدیران آرارات دچار خودخواهی هستند و اصلا فوتبالی نیستند،‌آنها هم دچار خودخواهی هستند.

البته حالا تیم دارد کم کم احیا می شود. شاید مدیران آرارات ۵۰-۶۰ درصد مقصر باشند…عوامل دیگری هم هست؟

من امیدوارم احیا شود اما اتفاقا می خواهم بگویم ۹۰ درصد مقصرند. فوتبال روز در جهان را مثال نمی زنم. فوتبال همین ایران را مثال می زنم. شما نگاه کن با یک مصاحبه مدیرباشگاه تیم دگرگون می شود.مثلا هدایتی می گوید می خواهد از فوتبال برود، چون مالک چند درصد سهام است و پول  بازیکنان را می دهد، تیمش که مثلا استیل آذین یا ملوان است افت می کند و کیس گل می شود. مدیر و مربی یا یک بازیکن در رسانه ها بحث اختلافشان مطرح می شود، استقلال می بازد یا مساوی می کند، مدیریت پرسپولیس هر وقت آرام بوده پرسپولیس برده و هر وقت وارد جنجال رسانه ای شده پرسپولیس باخته یا مساوی کرده، اینها همه تاثیرات مدیریت است. فولاد خوزستان و سپاهان را ببینید، نان آکادمی های خوبشان را در رده های پایه می خورند.. این مدیریت است که با هزینه کردن و انتخابهای خوب به یک تیم شخصیت قهرمانی و مدعی بودن می دهد.

مدیران آرارات به چه دلیل فوتبالی نیستند؟

چون سیستم خلیفه گری ارامنه آنها را انتخاب می کند نه سیستم ورزشی و فوتبالی.من فوتبال را می گویم.کاری به رشته های دیگر ندارم. آرارات در رشته های دیگر فعالیت دارد و ممکن است خوب عمل کند اما فوتبال ویترین است که می بینید ویترین آرارات فعلا شکسته است.

گفتی مصاحبه کلیشه ای نباشد، سوالهای تکراری نمی پرسم. شما یک برادری دارید به نام ژوزف که اتفاقا فوتبالیست خوبی هم هست. چرا مثل شما پیشرفت نکرده؟

جوابش ساده است. برادر من هم مثل دیگر بازیکنان ارامنه در وضعیت خوبی نیستند. خیلی از بازیکنان ارمنی ایرانی به ارمنستان رفته اند.

اتفاقا همین را می خواستم بپرسم.مگر آنجا مثل ایران فوتبال مهم هست و پول برایش خرج می شود؟

چرا نباشد؟ برادر بزرگ من که در تصادف فوت شد هم بازیکن بود.خودم هم که روزمه ام مشخص است. برادرم ژوزف الان در یک تیم لیگ دویی بازی می کند.فوتبال در خون ما ارامنه است. بازیکنان ارمنی همیشه در فوتبال ایران تاثیرگذار بوده­اند. این بچه ها دارند از دست می روند. پسر من همین الان در باشگاه رافی توپ می زند.

من چند وقت مصاحبه ای از رئیس فدراسیون فوتبال دیدم که درباره باشگاه آرارات گفته بود که خودشان خواسته اند از لیگ کنار بروند و حتی فدراسیون خواسته کمک کند اما نپذیرفته اند…

بله، کنار کشیده اند و دیگر برنگشته اند.آخر این دیگر چه کاری است؟ من نمی دانم در این باره چه بگویم اما امیدوارم دولت و فدراسیون فوتبال به وضعیت آرارات توجه کنند چرا که فوتبال در خون ارامنه است و همه می­دانند تیم آرارات چقد در فوتبال ایران به دلیل تاکتیک پذیر بودن و همدل بودن یک قطب به تمام معنا بود. اما مدیران باشگاه آرارات را به این حال و روز انداخته اند. باشگاهداری مگر شوخی است؟ هزینه می خواهد.پول می طلبد. الان برخی تیم های لیگ یکی هم میلیاردی هزینه می کنند تا به لیگ برتر برسند. امیدوارم دولت و فدراسیون فوتبال به این توجه کنند چرا که فوتبال در خون ارامنه است و همه می­دانند چقدر تیم آرارات در فوتبال ایران به دلیل تاکتیک پذیر بودن و همدل بودن یک قطب به تمام معنا بود. فوتبالی که در لیگ دو و سه­اش هم از بازیکنان حق حساب بخواهند مشخص است که در همه رده­ها ناکام خواهد شد،  این فوتبال بیمار است و انقلاب می­خواهد،  فوتبالی که در آن روابط جای ضوابط را گرفته است

آندرانیک تیموریان محصول باشگاه آرارات است؟

آندو به هر جهت برادر سرژیک تیموریان است و به فوتبال ارامنه تعلق دارد اما دوران اوجش را در تیم جوانان استقلال گذراند. همه بزرگان آرارات اما در تیم بزرگسالان چهره شدند و به تیم های دیگر رفتند.

وفاداری به آرارات از سنین پایین تا بالا باید ادامه پیدا کند؟

شرایط آرارات طوری بود که بازیکنان را نگاه می داشت.بازیکنان خودشان می خواستند بمانند.همین اتحاد بود که تیم های بزرگ استقلال وپرسپولیس و پاس را به زانو درمی آوردیم. دهه ۶۰ آرارات برای تیم خوب هزینه می کرد اما هر چه جلوتر رفتیم اوضاع بدتر شد.یک بار یادم هست در یک بازی پرسپولیس و آرارات ۲۵-۳۰ بار فرشاد پیوس را در آفساید گذاشتم. دفاع آخر بودن خیلی سخت است و هوش زیادی می خواهد

 

می گویند ژورس غازاریان از نسل سوخته فوتبال ایران است.خودت قبول داری؟

چرا ندارم؟ با این وضعیت اکثر بازیکنان دهه ۶۰ و ۷۰ نسل سوخته هستیم.من مصدوم شدم و رباط صلیبی پاره کردم. آن زمان مثل الان نبود که رباط پاره ها راحت برگردند. هر کس پاره می کرد برگشتش سخت می شد.من هم پاره کردم و وقتی هم که برگشتم دیگر آن زانو برایم زانو نشد.

مثل امیر قلعه نویی که پس از مصدومیتش دیگر آن امیرقلعه نویی نشد…داستان مصدومیتت را می گویی؟

(می خندد) مصدومیت های آن زمان کجا، مصدومیت های این زمان کجا؟ من سال ۷۲ و پس از آن قانون خنده­دار که استقلال را از دسته برتر به دسته سه فرستادند به استقلال رفتم. فکرش را بکنید بیژن ذوالفقار نسب که یک پرسپولیسی بود سرمربی استقلال بود اما زمانی که من آمدم،‌پورحیدری سرمربی و مظلومی دستیارش بود. اتفاقا سه فصل استقلال بودم و اوایل ۷۳ من و امیر با هم مصدوم شده بودیم و دکتر حیدریان ما را جراحی کرد.

چقدر قرارداد بستی؟

آن موقع که به استقلال آمدم یک میلیون و دویست هزار تومان گرفتم،‌ امیر قلعه نویی و جواد زرینچه هم یک و نیم میلیون قرارداد داشتند. فکر کنم محمود فکری هم سیصد و پنجاه هزار تومان گرفت. بهر جهت باشگاه سقف گذاشته بود که بازیکنان تیم ملی یک و نیم میلیون بگیرند و بازیکنان تیم امید یک میلیون و دویست هزار تومان، بقیه هم با توافق و تشخیص کادر فنی.

با امیر قلعه نویی اختلاف داشتی.نه؟

اختلاف داشتم. بارها و بارها در زمین بازی به من می گفت نمی خواهد به ایمان عالمی پاس بدهی،‌ به من بده تا من به او پاس بدهم. همیشه دوست داشت خودش پشت ضربات کرنر و ایستگاهی بایستاد. البته این را بگویم قلعه نویی قبل از این که جراحی کند عالی بود و من واقعا فوتبالش را قبول داشتم،‌ اما بعد از جراحی سی درصد قلعه نویی قبل از مصدومیت هم نبود. بازیکنهایی بودند که بارها و بارها به دلیل مصدومیت در بازی نبود اما همچنان هواداران برایش شعار می­دادند. فوتبال ما را امثال این لیدرها خراب کردند،‌ آن زمان جلوی من را می گرفتند و می گفتند فلان قدر بده تا برایت شعار بدهیم اما من و بسیاری از بازیکنان اهل پول دادن نبودیم. خیلی جالب بود،‌ بهزاد غلامپور که در آن سال ها در اوج بود،‌ هیچ وقت تشویق نمی­شد اما علی اکبریان که در زمین نبود آنقدر تشویق می­شد تا مربی مجبور شود او را به زمین بفرستد.

اتفاقا عکسی که از تو داریم یک عکس چاپ نشده از جدال هوایی تو و اکبریان است…

چه جالب!نگران علی اکبریان هستم. خودتان می دانید که چه وضعی دارد. خدارا شکر که اعدام نشد. فوتبال حتی پشت میله های زندان هم به کمکش آمد.فوتبال آنقدرها هم که می گویند بی رحم نیست.

 

 

 

 

از آن دوره چه خاطره به یادماندنی داری؟

یک بار در یکی از بازی­ها بود که در اتوبوس بودیم و امیر قلعه نویی برخلاف بقیه بازیکنان که در اتوبوس بودند،‌سوار نشد. رضا نعلچگر دستیار منصور پورحیدری بود خیلی دوستانه از نعلچگر پرسیدم امیر چرا نیامده و سوار اتوبوس نشده؟ سگرمه­ هایش در هم رفت و پرسید : “امیر؟ درست صحبت کن، نباید بگویی امیر،‌ باید بگویی امیرخان” من هم با صدای بلند گفتم من به پدرم هم خان نمی­گویم،‌ چه برسد به امیر. در حالی که قرار بود در آن بازی فیکس باشم روی نیمکت نشستم.

چرا بیشتر بازیکنان ارمنی به استقلال آمدند؟ اصلا چرا اکثر ارامنه استقلالی هستند؟

آرارات شبیه به تاج بازی می کرد. هجومی و زیبا و کلاسیک.من حتی از پرسپولیس پیشنهاد خوبی داشتم اما طرفداران استقلال به من گفتند که ارامنه از قدیم استقلالی بودند و نام کارو حق وردیان و آندرانیک اسکندریان را آوردند. آن فصل من با پای مصدوم برای استقلال بازی کردم. شاید این را بگویم حالتان بد شود اما دکتر مددی ۴۷ کورتون را به زانوهایم تزریق کرد و پس از هر بازی خونابه های زانویم را می کشید تا زانویم آب نیاورد. ما اینطور برای استقلال بازی می­کردیم. اواخر سال ۷۴ که جراحی کردم دیگر من را نخواستند،‌ گرچه روزنامه ابرار ورزشی تیتر درشت زده بود که خداحافظ غازاریان. من برعکس همه که یکساله بعد از پاره شدن رباط بر می­گردند،‌شش ماهه برگشتم. جالب اینجا بود زمانی که استقلالی ها ادموند اختر را می خواستند به من گفتند و من ادموند را راضی کردم تا به استقلال بیاید.

این که می گویند در همان سال ها بازیکنان استقلال در پشت وانت مزدا سبز لجنی تو می نشستند و آنها را سر تمرین می بردی و می آوردی حقیقت دارد؟

)می خندد) چرا می خواهید بدانی؟

آخر شنیده ایم خیلی ها پشت وانت شما سر تمرین و خانه اش می رفته…

آن روزها که پولی نبود و امیر هم ماشین نداشت،‌ من رضا حسن زاده، بهزاد غلامپور،‌ امیر قلعه نویی و خیلیهای دیگر را سوار می کردم. بعضی وقتها امیر جلو می نشست و بعضی مواقع هم کنار بچه ها. آن موقع خطی و مترو نبود فقط جواد زرینچه یک رنو پنج داشت. بعدها امیر در سال ۷۴ یک گالانت خرید.

مثل این که شما از بازیکنانی بودید که مورد توجه حجازی بودید،‌ چرا زمانی که حجازی به استقلال آمد به این تیم نرفتید؟

اتفاقا من برق شیراز بازی می­کردم که مرحوم حجازی از من خواست تا به استقلال بیایم، خدایش بیامرزد،‌ حرف­هایی به من زد که ناراحت شدم. همان اول صحبت­ها به من گفت: ” شنیده­ام وقتی روی نیمکت می­نشینی پشت سر این و آن حرف می­زنی…” به من خیلی برخورد،‌ در حالی که اصلا چنین چیزی نبود و همه من را می­شناختند،‌ از همه هم بازیکنانم می­توانید بپرسید،‌ نمی­دانم چه کسی این جملات را به مرحوم حجازی گفته. بعد هم به من گفت ممکن است همه بازی­های این فصل به تو نرسد،‌ من گفتم از اول فصل شما از کجا می­دانید که ممکن است همه بازی­ها به من برسد یا نرسد؟ حالا که ایشان در این دنیا نیست و مرگش هم مرا خیلی متاثر کرد،‌ اما این خصیصه را داشت که از قبل خودش تشخیص می­داد و قضاوت می­کرد. در سالی که سوکومورخوف به استقلال آمد همیشه تمرین به تمرین بازیکن انتخاب می­کرد. باید بگویم اگر سوکومورخف نبود فوتبال من و محمدرضا مهران­پور تمام شده بود. شاید برایتان جالب باشد که در دوره سوکو من و مهران­پور بیشترین دقایق بازی در یک فصل را در زمین بودیم و حتی شاهین و شاهرخ بیانی و امیر قلعه نویی از ما کمتر بازی کردند و نیمکت نشین هم بودند جالب است بدانید که شاهرخ بیانی با آن همه اسم و رسم بازی به بازی پول می­گرفت،‌ چرا که ممکن بود اگر اول یا آخر فصل پول بگیرد به یکباره قهر کند و از تیم برود. من اصلا منظورم این نیست که حجازی این کار را انجام نمی­داده اما امیر قلعه نویی بازیکنان تاثیرگذار را در اختیار می­گرفت و با باندش برای کادر فنی تعیین تکلیف می­کرد. صحبت­های من و مرحوم حجازی منجر به آن شد که من به استقلال نیایم

چرا این اتفاقات در استقلال میافتاد و در پرسپولیس نمی­افتاد؟

علی پروین اجازه نمی­داد از این اتفاقات بیافتد و هر کس باند تشکیل می­داد از تیم حذفش می­کرد.

شما در مقطعی به پرسپولیس هم نزدیک شدید درست است؟

اصلا قرار بود که من در پرسپولیس بازی کنم حتی علی پروین با من هم در بنگاه سورتمه مذاکراتی انجام داد اما همین که شنیدند من به پرسپولیس نزدیک شده­ام جلوی خانه من آمدند و با خواهش خواستند که من دراستقلال بمانم. آن زمان به غیر از پرسپولیس،‌ بانک تجارت که سرمربی­اش حجازی بود هم دنبال من بود. البته من مشکلات مالی شدیدی داشتم و چون تراشکار بودم دوست داشتم دستگاه تراشکاری  بخرم و پرسپولیس به من پول خوبی می­داد. وقتی هم با علی آقا مذاکره کردم گفت پنجعلی خداحافظی کرده و من تو را به جای او می­خواهم،‌ حتی توافق هم کردیم و علی آقا به من گفت‌: ” یا علی آقا ژورس؟” و من هم گفتم :” یا علی…” و بعد هم علی آقا گفت : ” بابا تو که مسلمون نیستی اما خوشم اومد ازت” استقلالی­ها به من گفتند که بهتر از این پول را به من خواهند داد.

پرسپولیس به شما چقدر پیشنهاد داد؟

علی پروین گفت پانصد هزار تومان اما تاکید کرد که پاداش خور پرسپولیس زیاد است اما طرفداران استقلال به من گفتند که ارامنه از قدیم استقلالی بودند و نام کارو حق وردیان و آندرانیک اسکندریان را آوردند. آن فصل من با پای مصدوم برای استقلال بازی کردم. شاید این را بگویم حالتان بد شود اما دکتر مددی ۴۷ کورتون را به زانوهایم تزریق کرد و پس از هر بازی خونابه­های زانوام را می­کشید تا زانویم آب نیاورد. ما اینطور برای استقلال بازی می­کردیم. اواخر سال ۷۴ که جراحی کردم دیگر من را نخواستند،‌ گرچه روزنامه ابرار ورزشی تیتر درشت زده بود که خداحافظ غازاریان. من برعکس همه که یکساله بعد از پاره شدن رباط بر می­گردند،‌شش ماهه برگشتم. جالب اینجا بود زمانی که استقلالی­ها ادموند اختر را می­خواستند به من گفتند و من ادموند را راضی کردم تا به استقلال بیاید

مری کریسمس ژورس غازاریان…

سال نوی میلادی بر همه مبارک باشد!خوبی عید ما این است که با عید نوروز دو ماه کمتر فاصله دارد، در کمتر از دو ماه ما باید دو بار عیدی بدهیم و با این وضعیت اقتصادی عیدی دادن خیلی سخت است!( می خندد)

 

 

 

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

جهانبخش: فکر نمی‌کنم در ماه ژانویه از نایمخن جدا شوم

وبسایت رسمی برنامه نود – مهاجم ایرانی تیم فوتبال نایمخن هلند در واکنش به شایعه جدایی‌اش از این تیم، گفت: می‌خواهم به همراه نایمخن قهرمان شوم و بعید می‌دانم که در زمستان از این تیم جدا شوم.

به گزارش وبسایت نود ، گروهی از رسانه‌های هلندی اخیراً از قرار گرفتن نام علیرضا جهانبخش در فهرست خرید چند تیم داخلی و خارجی برای بازار نقل‌وانتقالات ماه ژانویه خبر داده‌اند اما ستاره ایرانی نایمخن اعلام کرد که بعید می‌داند در ماه آینده تیمش را ترک کند.

جهانبخش در این خصوص اظهار داشت: در پایان جام ملت‌های آسیا، من فقط به نایمخن بازخواهم گشت. من می‌خواهم به همراه نایمخن قهرمان شوم و بعید می‌دانم که در زمستان از این تیم جدا شوم. شایعاتی که درباره رفتن من منتشر شده بی‌اساس هستند و من از وضعیت خود در نایمخن راضی‌ام.

جهانبخش افزود: با کمک مربی‌مان و در کنار او من وضعیت خوبی دارم و به همین دلیل می‌خواهم در این تیم بمانم و با آن افتخار کسب کنم. در جلسه تمرینی اخیر نایمخن شرکت نکرده‌ام، چون در جریان بازی برابر آلکمار از ناحیه زانو کمی آسیب دیدم اما فکر می‌کنم که یکشنبه دوباره بتوانم به میدان بروم.

بازی بعدی نایمخن یکشنبه هفته آینده در خانه برابر ماسریخت است.

 

کد/۲۰۲۰

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

حقیقی: مجبورم از پرسپولیس جدا شوم اما به استقلال نمی‌روم

وبسایت رسمی برنامه نود – هافبک تیم پرسپولیس گفت: به دلیل شرایطی که برای من به وجود آمده مجبور هستم از پرسپولیس جدا شوم و می‌خواهم به تیمی بروم که در کورس قهرمانی باشد اما به احترام هواداران پرسپولیس به استقلال نمی‌روم.

به گزارش وبسایت نود ، رضا حقیقی درباره تصمیم برای آینده فوتبالی‌اش صحبت‌هایی کرد که در زیر می‌خوانید:

در این روزها که شرایط باشگاه پرسپولیس نامساعد است فکر می‌کنی این تیم می‌تواند در فصل نقل و انتقالات موفق شود؟

شرایط باشگاه متأسفانه شرایط خوبی نیست و سیاسی هم که بازداشت شده و در این شکل کسی به پرسپولیس کمک نمی‌کند اما امیدوارم سیاسی هرچه زودتر از بازداشت بیرون بیاید چرا که پرسپولیس نیاز مبرمی به بازیکن دارد و فعالیت‌ تیم‌ها در نیم‌فصل همانند یک مسابقه است و هر تیمی که بتواند شرایط بهتری را فراهم کند می‌تواند موفق‌تر باشد اما در پرسپولیس به تنها چیزی که فکر نمی‌شود یارگیری است.

شرایط خودت چطور است؟

درباره خودم باید بگویم که متأسفانه امسال بدترین سال من در پرسپولیس بود اما از همان ابتدای فصل باشگاه به تعهداتش عمل نکرد و مالیاتی در حدود ۳۲۰ میلیون تومان برای من دردسرساز شده و باعث شده که ممنوع‌الخروج شوم و حتی به دلیل اینکه این مالیات پرداخت نشده حکم توقیف اموال من آمده است. این مسائل شرایط را برای من بسیار سخت کرده و از لحاظ روحی روانی در شرایط خوبی نیستم و به تنها چیزی که فکر نمی‌کنم فوتبال است و فکر می‌کنم همین مسئله باعث شد تا مصدوم شوم.

درباره اتفاقات رخ داده برای باشگاه پرسپولیس چه کسی را مقصر می‌دانی؟

به نظر من در نتایج و شرایط پرسپولیس نه بازیکنان مقصر هستند و نه درخشان و کسانی مقصر این شرایط بد برای پرسپولیس هستند که تیم را به این روز انداختند پرسپولیس به آرامش نیاز داشت اما با دستگیری سیاسی همه چیز به هم ریخت من پرسپولیس را دوست دارم و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم این بود که روزی بخواهم از این تیم جدا شوم اما الان شرایط به گونه‌ای است که اختیار در دست من نیست و بحث مالیات برای من دردسرساز شده و باور کنید شب‌ها خواب درست هم ندارم و باید هرچه زودتر مشکلاتم حل شود.

یعنی این اتفاقات آنقدر تو را اذیت کرده که به فکر جدایی از پرسپولیس افتادی؟

من برای این تعطیلات برنامه‌ریزی کرده بودم که همراه با خانواده‌ام به کربلا بروم اما ممنوع‌الخروجی من از این مسئله جلوگیری کرد همه این مسائل دست به دست هم داد که همه چیز به هم بریزد. من ۶۵۰ میلیون تومان از پول سال قبلم را طلبکارم و الان را هم که به صورت هفتگی پول می‌دهند چون من مصدوم بودم هفته پیش به همه پول دادند اما به من ندادند و این یک بی‌احترامی به من است چرا که من در خیابان مصدوم نشدم بلکه برای پرسپولیس آسیب دیدیم. البته من در این تیم به هرچه که می‌خواستم رسیدیم اما بی‌توجهی مسئولان پرسپولیس باعث شد تا اذیت شده و از حضور در پرسپولیس دلسرد شوم. البته هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی فرا برسد که از پرسپولیس جدا شوم. از همه هواداران و همچنین عوامل باشگاه تشکر می‌کنم که در این مدت در کنار هم برای سربلندی پرسپولیس فعالیت کردیم من حضور در جام جهانی را از پرسپولیس دارم اما شرایط به گونه‌ای است که انتخاب دیگر دست من نیست و باید چهار پنج ماهی را در تیم دیگری فعالیت کنم تا از نظر روحی روانی شرایطم بهتر شود و هم اینکه از نظر مالی مشکلاتم حل گردد چرا که واقعاً بدترین شرایط مالی را دارم و بدهی‌های زیادی بالا آورده‌ام و هم‌اینکه چک‌هایم پاس نشده و حتی پول هفتگی که کسی هم از آن رضایت نداشت و ما روی آن حساب کرده بودیم همان هم برای من قطع شد و واقعاً شرایطم سخت است که اینجا بمانم اما اگر بخواهم در پرسپولیس  بمانم نه تنها استفاده‌ای برای تیم ندارم بلکه ضرر هم دارم.

 با این شرایط تصمیمت برای جدایی از پرسپولیس جدی است؟

بله من تصمیم را گرفته‌‌ام تا نیم‌فصل از پرسپولیس دور باشم و از مجموعه باشگاه پرسپولیس هم تشکر می‌کنم و امیدوارم مسئولان باشگاه این حق را به من بدهند و شرایطم را سریعاً آماده کنند تا بتوانم به تیم دیگری بروم.

از چه تیم‌هایی پیشنهاد داری؟

من از ۱۰ تیم داخلی پیشنهاد دارم اما می‌خواهم درست فکر کنم و تیمی انتخاب کنم که در کورس قهرمانی باشد.

با این حساب باید منتظر حضور تو در استقلال باشیم؟!

ببینید استقلال تیم خوبی است اما به احترام هواداران پرسپولیس هیچگاه به استقلال نمی‌روم و بحث رفتن به استقلال هم برای من مطرح نیست.

در پایان اگر صحبت خاصی داری بگو؟!

باید بگویم با رفتارهایی که دیده‌ام فکر می‌کنم عمداً این کارها انجام شده تا من از پرسپولیس بروم وگرنه هیچ تیمی با پرسپولیس قابل مقایسه نیست و امیدوارم دوباره به تیم دوست داشتنی پرسپولیس برگردم و برای این تیم آرزوی موفقیت می‌کنم اما در پایان باید این را بگویم که من ۶۵۰ میلیون تومان از پرسپولیس طلبکارم و سیاسی مدیرعامل باشگاه ۴ ماه به من قول داد که این پول پرداخت شود اما یک ریال از این پول را نگرفتم و باید مالیات پولی را بدهم که دریافت نکرده‌ام.

 

کد/۲۰۲۰

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

ویژه/ گفت و گو با احسان لشگری/ می دانستم ممکن است مصدوم شوم!

وب سایت رسمی برنامه نود-احسان لشگری، کشتی‌گیر معروفی است. تا نامش مطرح می‌شود همه او را می‌شناسند و البته کشتی‌هایش همیشه جذاب و دیدنی بوده‌اند. او کشتی‌گیر کاربلدی است و البته همیشه امید به گرفتن مدال توسط او در رقابت‌های مختلف آسیایی و جهانی وجود دارد. اما احسان لشگری هفته پیش در یکی از تمرینات تیم ملی با آسیب‌دیدگی روبه‌رو شد تا یکی، دو روز بعدش مشخص شود مینیسک و رباط صلیبی پایش پاره شده و باید حداقل پنج، شش ماهی دور از تشک کشتی باشد. برنده مدال برنز المپیک لندن در وزن ۸۴ کیلوگرم در چند سال گذشته با مصدومیت مینیسک روبه‌رو بود تا اینکه پارگی مینیسک و رباط صلیبی کارش را به اتاق عمل بکشاند؛ یک مصدومیت نادر که به نوعی نشان‌دهنده بدشانسی احسان لشگری هم هست. کشتی‌گیران تیم ملی در طول سال‌های گذشته همواره در اردو بوده‌اند و شاید همین فشار بالای تمرینات و مدت زمان زیادی که آنها در اردو به‌سر برده‌اند باعث مصدومیت‌های اخیرشان شده است. گفت‌وگوی سایت نود با احسان لشگری نکات جالبی دارد. اینکه لشگری با مصدومیتش کنار آمده و البته دو سالی می‌شود که با مینیسک مصدوم تمرین می‌کند و مسابقه می‌دهد. جالب این است که او تمرینی که منجر به مصدومیتش شد را پرفشار نمی‌داند و البته پیش‌بینی می‌کرد که چنین اتفاقی برایش بیفتد. لشگری در گفت‌وگویش اشاره کرده بسیاری از کشتی‌گیران با مصدومیت تمرین می‌کنند و مسابقه می‌دهند و این زیاد هم برای اهالی کشتی عجیب نیست. رضا یزدانی، کاپیتان تیم ملی در همان مسابقات المپیک لندن رباط صلیبی‌اش پاره شد و بعد از آن صادق گودرزی با مصدومیت کمرش، کشتی را برای همیشه کنار گذاشت. حالا هم احسان لشگری رباط صلیبی و مینیسکش پاره شده تا سریال مصدومیت‌های ستاره‌های کشتی پایانی نداشته باشد. در کشتی فرنگی هم امید نوروزی با مصدومیتی که داشت بازی‌های آسیایی را از دست داد و هادی علیزاده‌پورنیا هم بعد از جراحی رباط صلیبی پایش هنوز نتوانسته به روزهای خوبش برگردد. مهدی تقوی هم که مدت‌هاست از کشتی و تیم ملی فاصله گرفته است.

 

 

آقا احسان رباط پاره کردی؟

بله، متاسفانه در تمرین پنجشنبه هفته گذشته دچار پارگی رباط صلیبی و مینیسک شدم و حالا هم باید پایم را عمل کنم.

 

تمرین پرفشار بود که مصدوم شدی؟

آن قدری هم پرفشار نبود اما پای من از قبل مشکل داشت و بالاخره این اتفاق افتاد.

 

یعنی چی؟ انگار منتظر بودی این اتفاق برایت بیفتد؟

من در دو سال گذشته با مینیسک مصدوم تمرین می‌کردم و مسابقه می‌دادم و هر لحظه امکان داشت این اتفاق بیفتد.

 

این موضوع را مربیان و پزشکان تیم ملی هم می‌دانستند؟

بله، بسیاری از کشتی‌گیران با مصدومیت تمرین می‌کنند و مسابقه می‌دهند. این موضوع عجیبی برای ما نیست.

 

با کمی استراحت یا معالجه توسط پزشک نمی‌شد مانع این اتفاق شوی؟

معمولا این کار را نمی‌کنیم چون مصدومیت هایمان طوری است که با استراحت خوب نمی‌شود و با اولین ضرب‌خوردگی دوباره به مشکل می‌خوریم.

 

خب، حالا باید چه زمانی پایت را عمل کنی؟

من آزمایش MRI از پایم گرفتم و با خوابیدن ورم پایم به‌زودی عمل می‌شوم. دکتر سهراب کیهانی قرار است پایم را عمل کند که امیدوارم موفقیت‌آمیز باشد.

 

با این حساب پنج، شش ماهی دور از تشک کشتی خواهی بود؟

البته زمان دقیقش معلوم نیست و بستگی به عمل و بدن من دارد. اما من از همین الان به فکر المپیک ۲۰۱۶ ریو هستم و می‌خواهم مدال برنزم را در آن مسابقات به طلا تبدیل کنم.

 

برای این عمل خودت هزینه می‌کنی یا فدراسیون به تو کمک می‌کند؟

البته من بیمه هستم و فدراسیون پزشکی ورزشی در این زمینه به ورزشکاران مصدوم تیم‌های ملی کمک می‌کند.

 

بعد از صادق گودرزی که از دوستان صمیمی‌ات بود حالا آسیب‌دیدگی به تو رسید؟

صادق که هنوز مشکل دارد و دیگر نمی‌تواند کشتی بگیرد. او از نخاع مشکل دارد و فقط کار مربیگری می‌کند. متاسفانه کشتی‌گیران در سال‌های گذشته با مصدومیت‌های زیادی روبه‌رو شدند و این اصلا اتفاق خوبی نیست.

 

چندی پیش بحثی پیش آمد درباره عدم شرکت در آزمایش دوپینگ. حالا هم که مصدوم شدی. خودت در این مورد شفاف‌سازی می‌کنی؟

متاسفانه در آن زمان سرپرست تیم ملی اشتباه کرد. من مشکلی نداشتم و فردای آن روز تست دوپینگم را دادم.

 پویان صفربگلو-وب سایت برنامه نود

 

 

 

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

اینزاگی : میخواهم فرگوسن میلان شوم

وبسایت رسمی برنامه نود – پیپو اینزاگی از برنامه اش برای حضوری ۲۰ ساله در میلان خبر داده است.

به گزارش وبسایت نود، سرمربی ایتالیایی و تازه وارد میلان، مدعی شده است با برلوسکونی برای حضوری طولانی مدت در این تیم صحبت کرده است، اینزاگی در مورد شغلش گفت :

” میخواهم کارهایی که فرگوسن در طول سالیانی متمادی در یونایتد انجام داد، این جا در سری آ و در میلان انجام دهم. مدیر باشگاه میداند من چه کارهایی میخواهم بکنم و آنها هم به من اطمینان و اعتماد لازم را داده اند.”

” در دوره گذار هستیم و در حال طی کردن چرخه جدیدی، روح تیمی خوبی داریم و تلاش میکنیم بهتر شویم، هدفمان این است که اسکودتو را دوباره به میلان برگردانیم.”

۲۰۲۱

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –

گواردیولا: دیگر مربی بارسلونا نمی شوم

وبسایت رسمی برنامه نود – مربی سابق بارسلونا تایید کرده که دیگر هدایت این تیم را بر عهده نخواهد گرفت .

به گزارش وبسایت نود، گواردیولا در تابستان ۲۰۱۲ از بارسلونا جدا شد و در حال حاضر سرمربی بایرن مونیخ می باشد .

گواردیولا که برای رای دادن در همه پرسی استقلال کاتالونیا به بارسلونا سفر کرده است به رسانه های این شهر درباره اینکه آیا روزی دوباره مربی بارسلونا می شود گفت:” خیر، یک قائده کلی وجود دارد و آن این است که دوران من در بارسلونا به عنوان مربی به اتمام رسیده است . در زندگی دوران هایی وجود دارد و این دوران بخصوص برای من به پایان رسیده است. “

 

۲۰۳۱

۹۰tv.ir | پایگاه رسمی برنامه ۹۰ –